هدف از این تحقیق ارائه چارچوبی روشن و دقیق برای بررسی روانشناختی و ایدئولوژیکی دیدگاه روایی چوبک در یکی از داستآنهای کوتاهش به نام قفس است .به عبارت دیگر در این نوشته بر آن هستیم که بدانیم خوانند آثار چوبک، چه راههایی برای فهم موضع راوی در لحظات پردازش داستان هایش در اختیار دارد .در این راستا از نقد زبانشناختی یا به بیانی از زبانشناسی انتقادی استفاده کردهایم که نمونههایی از آن در آثار هلیدی( ۱۹۸۵) ، سیمپسون( ۱۹۹۳)، فالر ۱۹۷۷ ، تولان ۲۰۰۱ و دیگران دیده میشود .در نقد زبانشناختی ت╩کید منتقد بر زبان اثر ادبی یا به عبارتی نحو تجلی زبانی حوادث، راوی و شخصیتهاست و از هر پیشداوری غیر زبانی مبتنی بر شم و برداشت فردی پرهیز میشود .در اینجا ابتدا چارچوب کار مشتمل بر دیدگاههای زمانی، مکانی و روانشناختی راوی به صورتی جامع ارائه شده و پس از آن با تلفیق این دیدگاهها سعی در توصیف دیدگاه چوبک و همچنین روشن کردن ایدئولوژی پنهان در اثر او نمودهایم .نتایج این تحقیق نشان می دهد که چوبک در عین دقیق، جزئی نگر و عینی بودن در داستان، در واقع نویسندهای دروننگر و همداستان با شخصیتهاست .همچنین از نظر ایدئولوژیکی راوی با استفاده از تکنک های ماهرانه زبانی، تصویری زنده و در عین حال انتقادی از جامعه انسانی و روابط حاکم بر انسانها خلق کرده است