از نظر عرفا رابطه جهان با خدا، در حکم رابطه اشعه نسبت به خورشید است و انبیا نیز از نوری واحد سرچشمه می گیرند، اما انسان گرفتار تعینات یکی را موسی می بیند و دیگری را عیسی؛ و به سبب حیران شدن در درک کنه دین به تفسیرهای مختلف روی می آورد و متناسب با ذهن خود در آن می اندیشد و با دیگری به نزاع برمی خیزد. مولانا نیز انبیا الهی را نایبان خداوند بر زمین می داند و با بیان تمثیل هایی از وحدت طریق انبیا سخن می گوید. از نظر وی، رمز وحدت ادیان با گذر کردن از قشر ظاهری دین و رسیدن به مغز آن آشکار می شود. به باور مولانا، دین فطری، یا همان توحید راستین، و نیایش عاشقانه مغز و جوهره ادیان است که توجه به آن انسان ها را از تفرقه و نزاع نجات می دهد.