(موجود بما هو موجود) به عنوان موضوع فلسفة اولی در ارسطو و ابنسینا
/مرضیه معادیخواه
تبریز: دانشگاه تبریز، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، گروه فلسفه
۱۳۵ص
چاپی
کارشناسی ارشد
ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، گروه فلسفه
۱۳۸۷/۱۱/۰۵
تبریز: دانشگاه تبریز، دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی، گروه فلسفه
چیستی موضوع فلسفةاولی(فلسفه) قدمتی به اندازه تاریخ فلسفه دارد .از آنجا که اندیشه درباره چیزی)موضوعی (است، پرسش درباره موضوع آن یکی از اساسیترین مسایل فلسفی است .ارسطو نخستین فیلسوفی است که آگاهانه به بررسی موضوع فلسفةاولی پرداخته است اما او در این خصوص تعابیر گوناگونی مطرح کرده است .مثلا در آلفای بزرگ فلسفه را به جهت اینصکه موضوع آنامور الهیاست شریفترین علم میصداند و در بخشهای دیگر مابعدالطبیعه به نکات دیگری اشاره میکند .گاهی موضوع فلسفه را علل و مبادی به ویژه علل و مبادی نخستینمیداند گاهی موضوع آن را حقیقت شناسیمعرفی میند و گاهی نیز از موجود چونان موجودموجود بما هو موجود و عوارض ذاتی آن (به عنوان موضوع فلسفه سخن میصگوید .ارسطو در بخشهای مختلف مابعدالطبیعه به صورتهای گوناگونی به موضوع فلسفه می پردازد تا اینکه در زتا به یکسانی هستیصشناسی با جوهرشناسی میصرسد .در حالی که ابنسینا، فیلسوف مشائی عالم اسلام، موجود بما هو موجود و عوارض ذاتی آن را موضوع فلسفه معرفی کرده است .سؤال این است که آیا تعابیر گوناگون ارسطو در خصوص موضوع فلسفه با هم سازگارند و چرا ابنسینا تنها یک قول را پذیرفته است؟ پژوهشها نشان میدهد که هر چند ارسطو اقوال گوناگونی را مطرح کرده است اما اصلیترین تعبیر موجود بما هو موجود و عوارض ذاتی آناست .اقوال دیگر عوارض ذاتی موجود بما هو موجودهستند .در واقع دغدغه اصلی ارسطو هستی است .او هستی را با توجه به اوصاف و انواع گوناگون آن مورد بررسی قرار میصدهد به طور مثال هستی از لحاظ علت و معلول، محسوس و معقول، مادی و مجرد، قوه و فعل، ماده و صورت، جوهر و عرض بودن و... مورد بررسی قرار گرفته است.اگر چه ابنصسینا هم موضوع فلسفه را موجود بما هو موجود معرفی کرده است و لیکن این مسأله با انگیزه خاصی صورت گرفته و مراد او ازموجود بما هو موجومتفاوت از نظر ارسطو است.این تحقیق عهدهدار تبیین موضوع فلسفةاولی در اندیشه این دو متفکر بزرگ است
Inquiring into the subject of metaphysics (philosophy) is a tradition as old as the history of philosophy .Since any kind of thinking have a subject, going into that subject is counted as one of the most essential philosophical problems. Aristotle was the first philosopher to consciously analyze the metaphysics; he has, however, proposed different descriptions of the matter. For example, he considers philosophy in Great Alpha as the most noble of the disciplines, that deals with "divine beings. Subject of philosophy is sometimes identified as " the first causes and principles; it is occasionally described as knowledge of truth; and at the other times Being qua Being is considered as the chief subject-matter. Aristotle treats the issue in different ways through different sections of Metaphysics until he reaches at the identity of ontology with knowledge of substance in Zeta. For Avicenna, the peripatetic Muslim philosopher, however the subject of philosophy is Being qua Being and essential attributes. The question arises as weather the different descriptions provided by Aristotle on the subject of first philosophy are consistent, and why Avicenna agrees with simply one descriptions? Researches show that among Aristotle?s proposed various ideas, the principal description is "Being qua Being". The other descriptions are functions of "Being qua Being". The main concern for Aristotle in effect is "existence". He explores existence in terms of its various attributes and kinds e.g. Existence in terms of being as cause and effect, sensible and intelligible, material and immaterial. Although Avicenna too describes "Being qua Being" as the subject of philosophy, he has a certain purpose in so doing and "Being qua Being" for him means something other than that for Aristotle.The present study, while describing the subject of first philosophy according to these influential thinkers.The methodology is descriptive-analytic in accordance with the subject-matter of the thesis