بررسی تطبیقی نقش سیاست چندفرهنگگرایی در مدیریت بحرانهای توسعه، در کانادا، هند و ترکیه
JC
/نوراله جعفری
: حقوق و علوم اجتماعی
، ۱۳۹۵
، راشدی
چاپی
کارشناسی ارشد
علوم سیاسی
۱۳۹۵/۰۲/۲۶
تبریز
مطابق با چشمانداز سیاسی به تحولات جهانی، عصر مدرن را باید عصر ظهور دولت- ملت در نظر گرفت .الگوی دولت- ملت ویژگی برجسته و مهم فرآیند توسعه و مدرنیزاسیون سیاسی بوده و مدرنیته سیاسی در جوامع مختلف جهانی با استقرار دولت- ملت نمود یافته است .با اینحال توسعه و مدرنیزاسیون سیاسی و استقرار الگوی دولت- ملت دموکراتیک مدرن به ویژه در جوامع دارای چندگانگی قومی، فرهنگی، دینی و زبانی با بحرانهای عدیدهای مواجه بوده است .نظریهپردازان جامعهشناسی سیاسی غالبا از بحرانهای چندگانه در فرایند مدرنیزاسیون و توسعه سیاسی نام بردهاند که از میان آنها بحران هویت ملی که مرتبط با مساله وحدت و یکپارچگی دولت- ملت است، از اهمیت اساسی برخوردار بوده است .نخبگان سیاسی و سیاستگذاران ملی از الگوهای سیاسی مختلفی برای مدیریت بحران هویت در فرایند توسعه سیاسی بهره گرفتهاند که از جمله آنها سیاست همسانسازی فرهنگی و سیاست چندفرهنگگرایی بوده است .تحقیق حاضر با طرح این مسأله که کدام یک از الگوهای سیاسی برای مدیریت بحران هویت ملی در جوامع چندگانه در حفظ یکپارچگی ملی مطابق با اصول دموکراسی موثر و مفید بوده است، ضمن بررسی تطبیقی تجارب جوامع توسعهیافته و در حال توسعه چندفرهنگی شامل کانادا، هند و ترکیه درصدد آزمون این فرضیه بوده است که سیاست چندفرهنگگرایی به طور نسبی در مدیریت بحرانهای توسعه سیاسی و تأمین وحدت ملی در قالب اصول دموکراتیک موفقتر بوده است
According to a political Perspective of global developments, the modern age is the age of nation-states. Transition to a modern democratic model of nation-state has been the most important goal in the process of political development and modernization. Hence, political modernity in different societies of contemporary world entangled with the problems relating to nation-state building. However, political development and the establishment of a modern democratic nation-state, especially in the societies with ethnical, cultural, religious and lingual differences, has accompanied with some crises. Theorists in the field of political sociology has referred to multiple crises in the process of political development among which the crisis of national identity relating to the unity of nation-state, has a critical importance. National policy makers and elites has used two competing political models to manage the crisis of national identity in the process of political development, models named as politics of cultural assimilation and the politics of multiculturalism have always been preferred. This research with presenting its problem concerning the effectiveness of two competing models in managing the crisis of national identity and obtaining the goal of national unity in multiple societies, trough a comparative study of the experience of developing and developed societies such as Turkey, India and Canada, wants to confirm the hypothesis that the politics of multiculturalism has been more effective than politics of cultural assimilation in obtaining the goal of national unity in a context of democratic values