مهم ترین بحث در عرفان نظری پس از ( توحید) بحث ( انسان کامل) است. بزرگان اهل معرفت، در باب انسان کامل پس از بیان مفهوم کلی آن، در جهات متعدد آن سخن رانده اند. اولین بار محی الدین عربی، این واژه را به کار برده و پس از آن عرفای مسلمان هریک به گونه ای آن را در طرح و تبیین نموده اند در ره آورد عرفانی حضرت امام خمینی نیز این مساله با فروغ و جلوه بیشتری رخ می نماید. این نوشتار بر محوریت دیدگاه های امام خمینی و مشرب عرفانی آن حضرت بنا نهاده شده است. ضرورت وجود انسان کامل، از یکسو به ضرورت تحقق علت غایی آفرینش هستی بر می گردد و از سوی دیگر، در عالم تنها اوست که می تواند جلوگاه هویت احدی بوده و به گفته امام خمینی، خلیفه اعظم و واسطه فیض الهی به عالم و آدم باشد و مهمتر اینکه حفظ نظام هستی در سایه وجود انسان کامل تحقق می یابد. پس از بیان ضرورت وجود انسان کامل، جایگاه و موقعیت او در نظام هستی مطرح می گردد. بر این اساس انسان کامل تجلی گاه خلافت الهی، آیینه تمام نمای حق تعالی، محل مشیت الله و جان جهان بوده و کل جهان بدن او به حساب می آید. لذا می تواند هر نوع تصرفی به اذن خداوند در بدن خود داشته باشد. انسان کامل به دلیل برخورداری از خلافت و ولایت الهی، با عالم و آدم معیت داشته و می تواند در همه مراتب وجود سیر نماید