تاریخ بشر شاهد افزایش مداوم و اخیرا بسیار شدید مقیاس وقوع حوادث زیستمحیطی بوده است .تا قبل از دوران مدرن، بشر فاقد توانایی اختلال زیستمحیطی در مقیاس وسیع بود و امکان آن وجود داشت که بتوان به طور مأثر، با تمامی مسایل زیستمحیطی ناشی از عملکرد بشر در مقیاس درون حکومتی برخورد نمود .اما، در دوران مدرن، بشریت با پدیده بینالمللی شدن مسائل زیستمحیطی روبه روست به طوری که میان دامنه و گستره دولت و آن مقیاس جغرافیایی که لازم است تا دولت با مسائل زیستمحیطی مقابله کند، تطابق فضایی بسیار کمی وجود دارد .خلیج فارس به عنوان یک اکوسیستم منحصر به فرد و نیز به عنوان یک آبراه حیاتی بینالمللی علاوه بر آسیبهای ناشی از تردد نفت کشها ، رشد شهرنشینی، توسعه فعالیتهای صنعتی از طریق بهرهبرداری غیر منطقی از منابع و استخراج نفت از فلات قاره، جنگ اول و دوم خلیج فارس نیز شدیدا زیر فشار قرار گرفته و از این رو، امروزه از وضعیت زیستمحیطی مطلوبی برخوردار نیست .استدلال اصلی مقاله این است که ریشههای مشکلات زیستمحیطی خلیج فارس را باید در حاکمیت گفتمان ژئوپلیتیکی حاکم بر کشورهای منطقه جستجو کرد .فلذا، برای برون رفت از مشکلات زیستمحیطی باید گفتمان حاکم بر منطقه خلیج فارس به رویکردی اکوپلیتیکی تغییر کند .در این مقاله تقابل رویکرد ژئوپلیتیکی و اکوپلیتیکی و اثرگذاری هر یک از آنها بر امنیت زیستمحیطی خلیج فارس را مورد واکاوی قرار خواهیم داد تا در نهایت بتوان به الگوی مناسبی از امنیت زیستمحیطی این پهنه آبی دست یافت
وحید کیانی ، محمد اکبرپورسراسکانرود ، عبدالرسول سنبلی
تقابل رویکرد ژئوپلیتیکی و اکوپولیتیکی در خلیج فارس :دیالکتیک جنگ و صلح