بررسی ارتباط پلاکت و آنزیم های کبدی با کبد چرب غیر الکلی در کوهورت پارس و گلستان
[پایان نامه]
کوثر محمدنژاد
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
۱۴۰۰
۷۰ص
دکتری تخصصی
بیماری های داخلی
۱۴۰۰/۰۲/۲۲
مقدمه: بيماري كبد چرب غيرالكلي يك بيماري مزمن كبدي است که در اكثر موارد يك بيماري خوشخيم و غيرپيشرونده به صورت استئاتوز ساده است. NASH فرم تهاجمي تر كبد چرب غيرالكلي است که می تواند کبد را به سمت سیروز و نارسایی پیش ببرد. بنابراين، تشخيص بيماران مبتلا به NASH از استئاتوز ساده، براي هدايت درمان و براي تعيين خطرات بالقوه پيشرفت از اهميت ويژه اي برخوردار است. نمونه برداري از كبد، روش مرجع و استاندارد است؛ با اين حال، يك روش تهاجمي است و ممكن است داراي عوارض باشد. هدف این مطالعه یافتن راهی برای پیش گویی بروز nash و انتخاب روشی کمتر تهاجمی برای تشخیص است. برای این منظور از اطلاعات کوهورت پارس و گلستان استفاده شد که شامل اطلاعات دموگرافیک از قبیل سن و جنسیت، و نیز وجود بیماری زمینه ای دیابت، سطح پلاکت، سطح ALT و AST و همچنین نتایج بررسی های فیبرواسکن در بیماران بوده است.مواد و روش ها: این مطالعه پس از تایید کمیته اخلاق دانشگاه علوم پزشکی تهران، بر روی بیماران مبتلا به کبد چرب غیرالکلی (NASH) ثبت شده در کوهورت پارس و گلستان انجام شده است. اطلاعات ثبت شده وارد نرم افزار SPSS شده و بر اساس اهداف اصلی و فرعی، تحت آنالیز آماری قرار گرفت.نتایج: رنج سنی گروه NAFLD و گروه Control به ترتیب 58 و 60 سال بوده است و مردان دارای بیشترین درصد بودند. گروه کنترل در طبقه بندی چاقی درجه 1 و گروه NAFLD در طبقه بندی اضافه وزن قرار گرفتند. حدود 84% از شرکت کنندگان دارای بیماری دیابت بودند. نتایج میانگین آنزیم های کبدی AST و ALT و Alp از نظر آماری معنادار است. بر اساس نتایج فیبرواسکن بر اساس (KPa) متغیرهای BMI، Diabetes و AST معنادار شدند. بر اساس نتایج فیبرواسکن بر اساس (SR) متغیرهایی BMI، Age معنادار شدند.نتیجه گیری: پارامترهای AST و ALT می تواند در شناسایی بیماری مفید باشند ولی پارامترهای ALP و پلاکت در این مطالعه علیرغم معنادار شدن به علت اینکه حساسیت و ویژگی شان در یک محدوده قرار گرفت بعنوان مارکرهایی جهت تشخیص بیماری در نظر گرفته نشد.