تعیین توزیع دزبراکی تراپی پوست با مولدهای مختلف با استفاده ازمحاسبات TG-43 Model based شبیه سازی مونت کارلو و اندازه گیری عملی
[پایان نامه]
فاطمه فهیمی
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
۱۴۰۰
۱۱۰ص
کارشناسی ارشد
فیزیک پزشکی
۱۴۰۰/۰۸/۱۸
مقدمه: هدف از پرتودرمانی تحویل بیشترین دوز به بافت هدف و کمترین دوز به بافت سالم برای جلوگیری از عوارض بافت سالم است. براکی تراپی با استفاده از رادیونوکلئتیدها با توجه به افت شدید دوز و احتمال حفظ بافت سالم اطراف تومور مورد توجه است. قبل از انجام درمان محاسبات بواسطه سیستم طراحی درمان انجام خواهد شد. AAPM نتایج مراحل مختلف برای محاسبه دوز (كه شامل همهی قسمتهای كانتورينگ، طراحي درمان و محاسبات و تحويل دوز است) را با در نظر گرفتن تنها 2 ± درصد خطا قابل قبول میداند. به دلیل پیشرفت تجهیزات و مزایای درمان از راه نزدیک( تعداد جلسات کمتر، دوز رسانی بیشتر به تومور و حفظ بافت سالم) استفاده از این روش درمانی در حال گسترش است که بر اهمیت تمرکز بر روی مراحل آن و اعتبارسنجی و اصلاح آن می افزاید. در این تحقیق با توجه به طراحی درمان براکی تراپی برای سرطان های پوستی و لزوم استفاده از قالب ها در روند درمان به بررسی و تعیین اختلاف محاسباتی الگوریتم ها به هنگام به کار بردن قالب هایی با ساختار متفاوت خواهیم پرداخت و نتایج محاسبات با دوز واقعی رسیده به محل که با استفاده از فیلم های رادیوکرمیک، برای هر قالب به طور جداگانه اندازه گیری خواهد شد، بنابراین ضمن ارائه میزان خطا در به کاربردن مولد های مختلف، میزان خطا در مولد های مختلف با یکدیگر مقایسه میگردد و مولد با درصد خطای کمتر(خطای بین انجام محاسبات و دوز واقعی تحویل داده شده) معرفی خواهد شد.مواد و روش ها: مولد ها با استفاده از موادی که چگالی الکترونی مشابه آب داشتند ساخته شدند و با قرار گیری کاتتر، سی تی انجام شده و همچنین شرایط با استفاده از کد مونت کارلو MCNP شبیه سازی شد. در هنگام تابش دوز حقیقی با استفاده از فیلم گاف کرومیکEBT3 نیز اندازه گیری شد. تمام اندازه گیری ها در دو فاصله 0.5 و 1 سانتی متر از مرکز مولد است. نتایج : با استفاده از معیار گاما ایندکس نتایج داده های حاصل از سیستم طراحی درمان و شبیه سازی و فیلم دوزیمتری با یکدیگر مقایسه شد. برای ماده PTFE بیشترین میزان اختلاف داده ها وجود دارد و باید مورد توجه قرار گیرد. طبق نتایج بدست آمده که حاصل از گاما ایندکس بین داده های سیستم طراحی درمان و شبیه سازی مونت کارلوMCNP و فیلم گاف کرومیک EBT3 مواد، خمیر دندانپزشکی، بولوس و PVC و پلی اتیلن به ترتیب دارای بیشترین میزان تطابق برای محاسبات بین سیستم طراحی درمان و دوز واقعی تحویل داده شده در محل هستند و میزان gamma pass rate برای این مواد به ترتیب برابر است با 99.3 و 99.1 و 97.8و 93.8 بدست آمد.نتیجه گیری : ماده خمیر دندان پزشکی و بولوس کمترین میزان اختلاف بین محاسبات سیستم طراحی درمان و شبیه سازی و دوزیمتری با فیلمEBT3 را دارند و خمیر دندانپزشکی به دلیل بالاترین حالت شکل پذیری و بیشترین میزان تطابق میتواند به عنوان مولد با کمترین خطا معرفی شود.