ریشه های فکری و سیاسی و جنبش های کیسانی و نقش آن در زوال خلافت اموی
۱۳۸۳
۹۶۳ ص
1
غیرمرجع
کتابنامه
دانشگاه تربیت مدرس، دانشکده علوم انسانی
تاریخ اسلام
1387/12/26
دکتری
س از جنبش مختار بین سال های ( ۲۳۱-۷۶ ه.ق) موج فزاینده ای از فرق و گروههای سیاسی و غالی به نام کیسانیه بوجود آمد کیسانیه منسوب به کیسان اوعمره بود که رهبر موالی ایرانی را در جنبش مختار بر عهده داشت این جریان پس از شکست مختار در کوفه حجاز و خراسان توسعه یافت و منجر به شکل گیری گروههای غالی و ارمانجویی شد که عمدتا در تلاش بودند . تا حکومت موعودی را که برای انان عدالت و رهایی به دنبال می آورد . مستقر سازند . این دوره عصری است که سخت با تکاپوهای فکری سیاسی و اجتماعی کیسانیه که از امامت محمد بن حنفیه و فرزندش ابوهاشم دفاع می کردند . همراه است . از میان طرفداران این نظریه گروههایی چون خشبیه کربیه هاشمیه کیسانیه خلص مختاریه هاشمیه خلص حربیه بیانیه صائدیه حمزیه جناحیه سراجیه ظهور کرد . از درون هر یک از این گروهها شاخه های دیگری سر بر آوردند همه اینها عمدتا از میان موالی قبایل و طوایف کم نفوذ و صاحبان حرف بر خاسته و اغلب از امتیازات سیاسی ، اقتصادی ، و اجتماعی محروم بودند . حضور فعال موالی عرب و غیر عرب در بدنه اجتماعی جنبش کیسانیه به آمیزش افکار اسلامی با عقاید و آراء ادیان و ملل پیشین انجامید به طور که عقاید مختلفی چون رجعت و انکار معاد انتظارات رهایی بخشی و موعود گرایانه گرایش های گنوسی تاویلی و باطنی حلول و تناسخ در اشکال گوناگون ظهور کرد . و در خدمت اهداف سیاسی و اجتماعی قرار گرفت . به طور کلی سه جریان موعود گرا، غالی و متعدل در جنبش کیسانیه بوجود آمد که اساسی ترین آنها جریان معتدل هاشمیه بود که برگرد ابوهاشم فراهم آمده و بر خلاف گروههای غالی و موعود گرای کیسانی سازمانی سری و سیاسی را علیه امویان تدارک دیدند . مرگ ابوهاشم به فروپاشی هاشمیه ظهور مدعیان گوناگون جانشینی او منجر شد و در نهایت به شکل گیری دو جنبش جناحیه به رهبری عبدالله بن معاویه که به خلافت مستجل عبدالله جعفری در مرکز ایران انجامید و دیگری سازمان دعوت عباسیان که هر دو بر بنیادهای سیاسی و ایدئولوژیک کیسانیه استوار بودند که عاقبت به پیروزی نهایی عباسیان در سال ( ۲۳۱ ه.ق) منجر شد این پژوهش در کل سعی کرده که زمینه های سیاسی فکری و عقیدتی پایگاه اجتماعی ، سرچشمه های فکری و عقیدتی ، پایگاه اجتماعی ، سرچشمه های فکری و نقش کارکرد این جنبش را در زوال خلافت امویان نشان داده و پیوندهای سیاسی و اجتماعی و چگونگی فروپاشی آن را بخوبی تبیین کند .