وضوع خلافت و جانشینی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بعنوان یکی از شئون امامت از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بطوریکه به تصریح قرآن کریم در آی تبلیغ بدون معرفی جانشین توسط رسولخدا (صلی الله علیه و آله) رسالت الهی ناتمام مانده و دین اسلام کامل نمی شود. لذا رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در موقعیتهای مختلف به معرفی جانشین خود که توسط خداوند متعال نصب شده بود پرداخت. و اوج این معرفی در روز غدیر خم انجام گرفت. مع ا▓سف بعد از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله) کینه های پنهانی نمایان شد و عده ای با فراموش کردن سفارشات عدید رسولخدا (صلی الله علیه و آله) در خصوص جانشینی امیرالمومنین (علیه السلام) با حضور در سقیف بنی ساعده، مانع از به حکومت رسیدن امیرالمومنین (علیه السلام) شدند. حال این سوال مطرح است که چرا امیرالمومنین (علیه السلام) با وجود سفارشات و ت╩کیدات فراوانی که از طرف رسولخدا (صلی الله علیه و آله) دربار جانشینی ایشان شده بود، در مقابل غصب خلافت قیام نکرد؟ آیا تعبیر سکوت دربار موضع حضرت در قبال حکومت، به معنی بر حق دانستن حاکمان بود؟ آیا حضرت هیچگونه اقدامی درباره حق غصب شده خود انجام ندادند؟ این موضوع به عنوان یک مس╩ل کلامی مورد بررسی قرار گرفت و با استناد به متون معتبر حدیثی، تاریخی و بررسی اقدامات عملی و احتجاجات امیرالمومنین (علیه السلام) دربار غصب خلافت، سعی شد تا تصویری روشن از علل سکوت امیرالمومنین (علیه السلام) در قبال غصب خلافت ارائه گردیده و در نهایت به تحلیلی کلامی با تکیه بر احتجاجات امیرالمومنین (علیه السلام) منجر شده جایگاه سکوت حضرت را تبیین نماید. امیرالمومنین (علیه السلام) در مقابل غصب ظالمان خلافت از هیچ اقدام و کوششی برای احقاق حق خود دریغ نکرد و با استمداد از مهاجرین و انصار، اصرار در عدم بیعت و خانه نشینی، مخالفت خود را از وضع موجود بیان فرمود. لکن بخاطر اطاعت از وصیت پیامبر (صلی الله علیه و آله) به جهت حفظ جان خود و اهل بیت و یاران خویش، عدم یاری و همراهی مردم، جلوگیری از بروز فتنه و خطر ارتداد، بر قیام اصرار نفرمود و به همین جهت از این موضع حضرت تعبیر به سکوت شده است. واژگان کلیدی: امیرالمومنین (علیه السلام)، امامت، احتجاج، غصب خلافت، قیام، سکوت