حسد از دیدگاه قرآن و سنت، آثار و پیامدهای فردی و اجتماعی آن
معصومه حاجی زاده
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
1391
حسد عبارت است از تمنای زوال نعمت از برادر مسلمان خود از نعمت هایی که صلاح او باشد اگر صلاح نباشد آن را غیرت گویند و اگر تمنای زوال نکند بلکه مثل آن را از برای خود نیز بخواهد غبطه گویند. حسود از نعمت حق بخیل و بنده بی گناه را دشمن می دارد حسود در مقام عناد و ضدیت و خداوند را العیاذ بالله جاهل یا خود را داناتر به مصالح و مفاسد می داند و این هر دو کفراست. و به این سبب آیات و اخبار بی نهایت در مذمت این صفت وارد شد و در ذکر اسباب حسد باید گفت که اسباب حسد 7 چیز است. 1- عداوت، کبر، حب ریاست، تعجب و آن چنان است که تعجب کند از این که این نعمت بزرگ را این شخص داراست، خوف و آن چنان است که بترسد از مزاحمت صاحب نعمت به واسطه آن با مقصد محبوبیه، خنث طینت و کسی را نتواند در نعمت ببیند. حسد گذشته از این که زیان های معنوی دارد و دین و ایمان را تباه می کند از نظر جسمی نیز بر روی اعصاب اثر می گذارد امیر مؤمنان فرمود : سلامتی بدن از کمی رشک بردن است. حسد مرضی است که از سرطان ضررش در درون و نفس آدمی بیشتر است و در بدن هم مؤثر است و موجب بیماری بدن می شود، حسد حتی باعث مخالفت ملت ها و دولت ها با یکدیگر می شود عده بسیار زیادی به خاطر حسادت و این که چشم دیدن جمهوری اسلامی را ندارند به مبارزه و ضدیت با نظام جمهوری اسلامی برمی خیزند. حسد از جمله بیماری های عظیم قلبی است بدیهی است که همواره اوقات بایستی امراض قلبی را با داروی علم و عمل بهبود داد و آن دانشی که به کار بهبود می آید و مرض حسد را از سرزمین ریشه کن می کند این است که بدان حسود در دنیا و آخرت به حال تو زیان آور است و ضرر دنیوی و دینی آن هم به شخص محسود وارد نمی آید بلکه محسود از حسد نفع دنیا و آخرت کسب می کند. در پرهیز از حسد باید بدانیم که از دین پیروی کنیم و در پیروی از دین در آداب آن به خدای عز و جل رجوع کنیم سپس نفس خویش را بر اخلاق نکوهیده غالب کنیم و آن را از طبیعت پستش برگردانیم، اگر چه برگرداندن طبیعت ها دشوار است لیکن بازیافت و به صورت تدریجی آن چه از طبیعت دشوار است آسان می شود و آن چه زحمت دارد مورد علاقه و محبت قرار گیرد. 2- دیگر از اموری که حسد را برطرف می کند، عقلی است که آن چه از نتایج حسد را نمی پسندد زشت می شمارد و به ننگ بدی های حسد تن در نمی دهد تا عزت نفس خود را از دست داده و آن را خوار بسازد و از روی غیرت نفس را پاک می کند و به مصلحت نفس پاسخ می دهد این حالت برای کسیکه نفس خود دار و همتی بلند داشته باشد استوار می شود اگر چه شخصی بلند همت بزرگوارتر از آن است که به پستی حسد گرفتار شود. 3- دیگر این که خود انسان اراده کند و بخواهد که ضرر حسد را از خود دفع کند و خود را از اثر آن نگاه دارد. 4- دیگر این که با پیش آمد بسازد و به آن چه برایش مقدر شده گردن نهند و با قضای الهی به ستیز برنخیزد و در کارها با خدا معارضه نکند تا نومید و دست خالی باز نگردد و آن هنگام که قضایا با همراهی نکرد ما با او همراهی کنیم. پس ما باید رشته اختیار خود را به نفس نسپاریم و با اراده و تمرین خود را از رذایل اخلاقی دور سازیم و لازمه این کار این است که از کرده های قبلی خود پشیمان شویم و سعی کنیم این رفتارها را از خود دور کنیم و به محض این که اراده خود را مصمم کردیم با توکل به خدا می توانیم رذایل اخلاقی را از خود دور کنیم و به جای ان اخلاق نیکو و پسندیده را در خود پروش دهیم تا خود و دیگران از وجود فضیلت هایی که در درون خود پرورش داده ایم سودمند شویم. ان شاء الله. کلید واژه ها : حسد –حسرت