ترجمه و تحقیق بخش دوم کتاب الهیات اسلام و مسیحیت سوئیتمان
زهرا اکبرپور
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
1388
فلسفه به عنوان راه حیات در قرن 6 ق.م به وسیلة یونانیان کشف شد و سپس به مدد ایشان تکامل یافت و به تفسیرهای بسیار متوازن و هماهنگی دربارة انسان و جهان دست یافت. مسلمین همچنانکه بحث در مبدأ وجود و تحقیق در احوال اعیان موجودات را با توجه به آثار عقلانی یونانی شروع کردند. نام این علم و این مبحث یعنی فلسفه را هم از یونانیان گرفتند، لیکن در عین حال آن را به نام حکمت هم خوانده اند، با این تفاوت که حکمت معنی عام تری از فلسفه دارد و مفهوم علم را به نحو اعم نیز شامل است. فیلسوف در تمدن اسلامی، کسی را می گفتند که با حکمت یونانی. خاصه. منطبقیّات و طبیعیّات و الهیات و خلقیات سروکار و مخصوصاً با روش ارسطو و آثار او آشنایی داشته باشد. اگر از دور به فلسفه بنگریم. می بینیم که فلسفه همة روشهای شناخت جهان و دریافت مقام انسان را دربرمی گیرد. انتقال فلسفة یونانی به مسلمین در قرن نهم، اولین مورد اشاعة فلسفة یونانی در خارج از یونان نبود ولی با موارد پیشین فرق داشت. زیرا در قرن پس از یوستی نیانوس همراه با ظهور اسلام، فلسفة یونانی برای مقابله با انتقادات و حملات مسیحیان و مانویان ناگزیر از تغییراتی شده بود. توجه به نفوذ فلسفة یونانی در دنیای یهود و مسیحیان به چگونگی انتقال آن به مسلمین کمک می کند. مسلمین عرب زبان عده ای از آثار یونانی یا سریانی را که در مدارس یونان تدریس می شدند مطالعه و ترجمه کردند. از این رو، تعدادی از متون یونانی که در اعصار عظمت بیزانس مطلوب نیفتادند، صرفاً به وسیلة مسلمین حفظ شدند، اما آثاری که مورد اعتنای مدارس نو افلاطونی نبودند و رواج نگرفتند در ترجمه های عربی نیز راه نیافتند. نویسندگان یونانی که اعراب می شناختند، ارسطو و مفسران او بودند ما با ترجمه های مسلمین از این آثار به خوبی آشناییم و باید تصدیق کنیم که آنها استدلالات یونیان را به درستی دریافته اند و سطح تفکر آنها با سطح تفکر حوزه های اخیر فلسفی یونان برابر بوده است.