در فرهنگ مدرنیته و به ویژه در تفکر لیبرالیسم باور بر این است که یاعقل را اصول کلی و عمومی است که برای هر انسانی پذیرفتنی است و آن اصول عام مشترک، زیربنای فعل و تفکر عاقلانه و ملاک معقولیت یا عدم معقولیت اعمال و باورهای ماست، یا آنکه با انکار این اصول تنها بدیل ممکن است، روایات مختلف نسبی گرایی خواهد بود. لیبرالیسم بر بدیل اول اصرار ورزیده و نسبی گرایی و منظر گرایی بر بدیل دوم تاکید داشته است. پروفسور السدیر مک اینتایر، ضمن نقد جدی رونگری و رد و ابطال هر دو بیل فوق، شکست طرح روشنگری را اعلان می کند خود، بدیل سومی را به نام " عقلانیت سنت ها" مطرح می ساد. بنابر این دیدگاه انسان هرگز نمی تواند خود را از جایگاه خاصی که در تاریخ، جامعه و سنت خویش دارد رها سازد و هیچ راهی برای پژوهش های عقلانی و اخلاقی مستقل از سنت و بدون لحاظ تاریخ خود وجامعه خود وجود ندارد. در طرح ادعایی او تاریخ گرایی و سنت گرایی همراه با رد و انکار نسبی گرایی است. در دیدگاه او در هر پژوهشی و در کل حیات خود، که پژوهش مستمری از خیر و بهترین است، با شروع از آن جایی که سنت و تاریخ ما را بر آن قرار داده است و هیچ گریزی از آن نست، به سمت واقعیت غیر مشروط حرکت می کنیم؛ این حرکت که یک سیر دیالکتیکی - تاریخی و در درون سنت است، وقفه ناپذیر و پایان ناپذیر ادامه دارد و به خوبی غایت مندی، هویت و حدت حیات بشر را تبیین و توجیه می کند. در این رساله محقق کوشیده است طرح مک اینتایر را بازسازی کرده و به تیین آراء و نظریات او درباره عقلانیت بپردازد. بنابر این چند فصل اول به لیبرالیسم، نسبی گرایی و منظر گرایی اختصاص داده و سپس با تقریرهای مختلفی که از آثار خود او گرفته شده است نظریه عقلانیت سنت ها توصیف وشرح داده شده است