تاریخ فلسفه و جایگاه آن در آثار صدرالمتالهین و علامه طباطبایی
عزیز علیزاده سالطه
آگاهی از تاریخ در علوم به طور عام، و در فلسفه به طور خاص، امری ضروری به نظر می رسد. زیرا با نگاه تاریخی به مباحث فلسفی نه تنها تکوین و سیر تطور آنها روشن شده و راه برای پیمودن ادامه مسیر همواره می گردد؛ بلکه قسمت عمده فلسفه همان تاریخ آن است و این امر، برخلاف فلاسفه مغرب زمین، در بین مسلمانان اندکی مورد غفلت قرار گرفته است و به نظر می رسد یکی از دلایل آن طرز تلقی ای است که حکمای مسلمان از فلسفه دارند.در این مقاله سعی کرده ایم با روش اسناد و تحلیل میزان توجه دو فیلسوف مسلمان یعنی صدرالمتالهین و علامه طباطبایی را به مباحث تاریخی فلسفه نشان داده و بیان کنیم که عقیده به حکمت نبوی، تاثیر خود را در نحوه مواجهه این دو فیلسوف با مباحث تاریخی نشان داده است؛ به طوری که علی رغم توجه صدرالمتالهین به آرای گذشتگان خود و بررسی عمیق آن مباحث، در طرح و انتساب آرا به اشخاص و مکتب های مختلف، گاهی مصاب نبوده است و در این میان علامه طباطبایی بیش از وی در معرض نقد قرار دارد.