بی شک دغدغه اصلی انسان در این کره خاکی رسیدن به سعادت است. سعادت معناهای مختلف و چهره های متفاوتی دارد و هر کسی تصویری از آن را در ذهن دارد. همان گونه که تلقی های موجود از سعادت گوناگون است، راه های دستیابی به آن نیز متفاوت است. سعادت خیالی، راه های مخصوص خود را دارد و سعادت حقیقی نیز مسیرهای ویژه خود را می طلبد. این نوشتار در صدد است که نخست معنای سعادت حقیقی را از دیدگاه حکمت متعالیه به دست دهد و سپس نشان دهد که در این فلسفه، چه سازوکاری برای رسیدن به این قله رفیع پیش بینی شده است.براساس پژوهش ها، از نظر صدرا سعادت حقیقی در گرو رسیدن به مرتبه عقل بالفعل است و راه رسیدن به این هدف، افزون بر تطهیر نفس، کسب معارف عقلی و تامل در صورت های عقلانی است. انسان با زدودن موانع و کسب معرفت عقلانی و فلسفی کمال می یابد و این فرایند تا آنجاست که نفس صورت عقلانی به خود گیرد. نفس با رسیدن به مرتبه عقل بالفعل و اتخاذ صورت عقلانی، به بیشترین لذت ممکن که هرگز قابل قیاس با لذت های حسی نیست، دست می یازد. اینکه معرفت عقلانی چگونه می تواند زمینه استکمال انسان را فراهم سازد و زمینه ساز پیوند او با عقل بالفعل گردد، با تامل در دیدگاه صدرا در باب حقیقت علم و نسبت آن با عالم به دست می آید.