نوشتار حاضر مسأله مهم مبدأ و معاد را بصورت تطبیقی در اندیشة کلامی علامه محمدحسین آل کاشف الغطاء نجفی رحمه الله علیه و تعدادی از حکماء و متکلمان از جمله ملاصدرای شیرازی،خواجه نصیرالدین طوسی و علامه حلی و غیرهم در سه بخش به بحث و بررسی می گذارد. بخش نخست: ویژگی های فردی، علمی، مبارزات سیاسی و نیز روش کلامی مرحوم کاشف الغطاء رامورد بحث قرار می دهد. بخش دوم: ابتدا به عنوان مقدمه، ذیل عنوان وجوب النظر و المعرفة این بحث از سوی کاشف الغطاء مطرح می شود که آیا مراد از وجوب مذکور، گرایش فطری انسان به تحقیق و جستجو در مورد اشیاء و علل و اسباب آنها است که در این صورت جای هیچگونه بحث و مناقشه ای نیست و یا مراد از آن امری دیگری می باشد که در این صورت باید بدان پرداخته شود، آنگاه تفاوت ظاهری میان دلیل عقلی (که وجوب نظر و معرفت را وظیفة مکلف می داند) ودلیل نقلی (که آن وجوب را برعهده خداوند می گذارد) را بر طرف می کند. پس از مباحث مقدماتی، ادلة وجود خدا، صفات و اسماء و نیز افعال الهی مورد بحث قرار می گیرد. ایشان دربحث شناخت خداوند به سه روش اشاره می کند، و پس از مطرح نمودن ادله مختلف برای اثبات وجود واجب تعالی، برهان صدیقین را بهترین راه به شمار می آورد. آنگاه در بحث صفات الهی صفات ثبوتیه هر صفتی که بر عظمت و کمال دلالت کرده و صفات سلبی هر صفتی که برمحدودیت و نقص دلالت می کند معرفی کرده است و حصر آن به آنچه متکلمین گفتند قبول نمی کند، درباره اسمای الهی معتقد است که هیچ دلیلی بر توقیفی بودن و حصر آن اسماء وجودندارد ولی بهتر است که تنها اسمایی که هیچ گونه شائبه نقص ندارند مانند واجب الوجود ثابت بر خداوند اطلاق شود.