در این مقاله به بررسی تحلیلی و نقادانه تاثیر فلسفه مهندسی بر گردآوری تاریخ مهندسی پرداخته می شود و به دنبال پاسخی تفصیلی به این پرسش هستیم که «آیا تاریخ مهندسی به فلسفه مهندسی نیاز دارد». از این رو، ابتدا رابطه میان مهندسی و فن (/تکنیک) و سپس رابطه میان مهندسی و فناوری (/تکنولوژی) تعریف می شود. بر این اساس، فناوری به منزله نظام معرفتی تحقق یافته و مهندسی به منزله دانش، مهارت و فعالیت خلاقانه بالقوه در چارچوب و در تعامل با نظام فناورانه مفروض تعریف می شود. در ادامه، فلسفه مهندسی به عنوان حوزه توسعه یافته ای از فلسفه فناوری معرفی شده و یادآوری می گردد فلسفه مهندسی دست کم با برخورداری از پرسش اصیل «مهندسی چیست؟» می تواند به عنوان حوزه فلسفی مستقلی شناخته شود. از این رو، برخی از مسائل و موضوعات فلسفه فناوری درون حوزه فلسفه مهندسی نفوذ یافته و تعمیم می یابد، مسائلی از قبیل تحدید حدود میان مصنوع مهندسی شده و شیء طبیعی، تحدید حدود میان مهندسی و علم، تقدم وجودی و تاریخی میان مهندسی و علم، و خودمختاری معرفت مهندسی از بافت اجتماعی. سرانجام، با طرح برخی نمونه پرسش های قابل بررسی و گشوده، تاثیر هر یک از مسائل مذکور بر آغاز و انجام گردآوری تاریخ مهندسی آشکار می شود. در نتیجه به نظر می رسد، محققان و مورخان تاریخ مهندسی شایسته است خود را مخاطب چنین مسائل و پرسش هایی قرار داده و موضعی نقادانه و راهبردی نسبت به هر یک از آن ها اختیار کنند.
تاریخ مهندسی;فلسفه مهندسی;مساله تحدید حدود;مساله تقدم;مساله خودمختاری;فلسفه فناوری;