فلسفه فرهنگ: خاستگاه و زمینه ها، دستاوردها و افق های پیش رو
طارمی راد فاطمه
فلسفه فرهنگ حوزه مطالعاتی نسبتا نوپایی است که در قرن بیستم و در پی بحران هایی که شرایط زندگی انسان را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود، به طور جدی مطرح شده و در دهه های اخیر بسیار اهمیت یافته است. این حوزه مطالعاتی بر آن است تا با شناخت، بررسی و تحلیل فرهنگ، به مثابه اصلی ترین وجه وجود انسان، در حکم داروی زمانه عمل کند و با ارائه الگوهایی نوین، به انسان در شکل دهی هرچه بهتر زیست جهان فرهنگی اش و خروج از بحران انسانیت یاری رساند. در این نوشتار، بعد از ارائه تعریفی از فلسفه فرهنگ و توضیح وظایف آن، زمینه های شکل گیری و چرایی پیدایش آن را در سه مقوله نقد فرهنگ، شرایط اجتماعی و جنگ جهانی اول بررسی کرده ایم، سپس ضمن بیان تاریخچه پیدایش فلسفه فرهنگ به شرح اجمالی اندیشه های زیمل و کاسیرر، دوتن از چهره های اصلی آن، پرداخته و در نهایت به دستاوردها و افق های پیش روی فلسفه فرهنگ اشاره ای مختصر داشته ایم.