اعتباریات در فلسفه اخلاق علامه طباطبایی و مقایسه آن با رویکرد ناشناخت گرایی در فرااخلاق
انشاالله رحمتی، لیلی حیدریان
نظریه اعتباریات علامه با نظریه ناشناخت گرایی در فرااخلاق، از این حیث که هر دو جزء احکام انشایی هستند وجه تشابه دارد، ولی علامه برخلاف ناشناخت گرایان انشایی بودن را به معنی «بی معنی بودن» نمی دانند. در نظریه ناشناخت گرایان، جملات ارزشی عین ظهور عواطف اند نه معلول عقلانی عواطف و نه معناهایی حاکی از عواطف. در حالی که در اعتباریات علامه، ادراکات اعتباری و بیان «خوب» و «بد» تابع دواعی و نیازهای ما هستند، نه عین آنها. از آنجایی که علامه طباطبایی ادراکات و معانی را زاییده عوامل درونی دانسته و دارای ارتباط تولیدی [یعنی منطقی] با ادراکات و علوم حقیقی نمی داند، با عاطفه گرایان تشابه دارد. از نظر عاطفه گرایان احکام ارزشی و اخلاقی نسبی هستند، اصول ثابتی نداشته و اختیار حسن و قبح را به عواطف سرکش و متغیر انسان ها داده اند. ناشناخت گرایان آنچه را که مربوط به طبیعت مادی و تجربی است را ملاک امور اخلاقی می دانند در نتیجه نتوانسته اند از دام نسبی گرایی رهایی یافته و برون شدی از آن داشته باشند. ولیکن علامه با توجه به اعتقاد به وجود فطرت الهی در انسان که ویژگی مشترک همه انسان هاست و به کمال و سعادت آدمی ناظر است به ارزش هایی می رسد که به سبب داشتن مبنایی ثابت، دارای ثبوت و دوام بوده و ریشه در نهاد آدمی دارد بنابراین اعتباریات علامه طباطبایی که ریشه در سنت و فرهنگ غنی اسلام دارد و برگرفته از آموزه های وحیانی که خود دارای اصول محکم منطقی است در دام نسبی گرایی فرو نرفته است.