مقاله حاضر با طرح جایگاه و نسبت سوال و جواب با گفت وگو (دیالوگ) و حدود معنی شناختی آن آغاز می گردد و سرچشمه های اندیشه مولوی را در این خصوص باز می نمایاند. ادامه مقاله، پیشینه و جایگاه سوال و جواب، دیالوگ و دیالکتیک را با نگاهی تطبیقی در حوزه های هستی شناختی و معرفت شناختی در نظر فیلسوفان یونان، اندیشمندان دنیای معاصر و دیدگاه خاص و جهان نگری مولوی به اختصار بیان می دارد و به نقد و بررسی سوال و جواب به شیوه تحلیلی و با سه رویکرد متفاوت: 1. خاستگاه، ماهیت و ضرورت سوال و جواب 2. انگیزه سوال و جواب 3. سنخیت در سوال و جواب به طرح موضوعات و یافته های ذیل از دیدگاه مولوی می پردازد:برشمردن اندیشه به عنوان سرچشمه پرسش و پاسخ؛ اشاره به معانی، سطوح و ترازهای متفاوت در این حوزه؛ بررسی دلایل اعتراض و انکار مولوی بر عقل فلسفی با وجود تاکید بر ضرورت و سودمندی استدلال و چون و چراهای منطقی؛ نشان دادن راه گذر از تنگنای فلسفه؛ نقد گفتگوی راستین با توجه به غایت، غرض و انگیزه پرسشگری و در نهایت، لزوم سنخیت و نسبت در پرسش و پاسخ در مجموعه روابط و حوزه های مختلف.
دیالکتیک;مولوی;سوال و جواب (پرسش و پاسخ);گفت وگو (دیالوگ);اندیشه (عقل);