حجاب در اصطلاح صوفیه به معنی هر چیزی است که انسان را از حق و حقیقت دور می دارد. صوفیه با تاثر از حدیث نبوی که بین خدا و انسان حجاب های زیادی از نور و ظلمت قرار دارد؛ حجاب ها را در دو دسته نور و ظلمت می گنجانند و می گویند از آنجا که انسان ترکیبی از ظلمت جسم و نور روح است پس حجاب هایی چون شهوات و صفت های ناپاک حجاب ظلمت جسم اند و کشف و شهود و حیرت و ... می توانند حجاب نور روح باشند. زمانی که سالک با بیداری نفس لوامه، به آگاهی می رسد، ابتدا از خودی خود و نفس خود شکایت می کند و همین مقدمه حجاب های نوریه است. حجاب مراتبی دارد چون مهر و ختم دل، رین، صدأ، غشا و غین که اصلی ترین منبع شناخت آنها قرآن است و تفسیرها و تاویل هایی که عرفا از آن آیات دارند. سالک باید ابتدا با غلبه بر نفس اماره حجاب های مال و جاه و تقلید و معصیت را از میان ببرد تا آماده هدایت گردد. سپس با آشنایی با عالم روح و انشراح قلبش به دقایقی خواهد رسید که اگر در بند آنها بماند، باز هم در حجاب خواهد بود و نتیجه این که با شناخت حجاب ها انسان به شناخت خود نزدیک تر می گردد به ویژه حجاب های نور که ارزش خلیفه اللهی انسان را تایید می کنند و آنچه در نهایت در دست است این است که همواره بین انسان و خدا حجاب ها باقی است.