عیسی مسیح (ع) در مواعظ و سخنانش بارها ظهور زود هنگام ملکوت خدا را نوید می داد، اما از همان آغاز دعوت، هم یاران و هم دشمنان وی، ماهیت دقیق این مفهوم را درنیافتند و از آن برداشت سیاسی- اجتماعی کردند. مسیح برای تسهیل درک این مفهوم، از تمثیل و زبان مجاز بهره گرفت، اما دشمنانش با دستاویز قرار دادن موضوعاتی از این دست، مقدمات محاکمه او را فراهم کردند و او را به قیام برای برپایی سلطنت متهم ساختند. این نوشتار با رهیافت معناشناسانه نخست پیشینه مفهوم آخرالزمانی ملکوت خدا یا ملکوت آسمان در حال حاضر را در عهد قدیم و عهد جدید و آموزه های گنوسی بررسی می کند و به مقایسه آنها می پردازد. بر اساس یافته های مقاله، منظور عیسی مسیح از ملکوت خدا، استقرار سلطنت خداوند بر جهان هستی است. وی به رسالت برگزیده شد تا ضمن بشارت به ملکوت الهی، مقدمات استقرار پادشاهی مطلق و بی چون و چرای الهی بر زمین را، که اکنون در آسمان برقرار است، فراهم نماید. در فرجام جهان، اراده الهی بر دنیا حاکم، و سلطنت شیطان از هستی زایل می شود و در نتیجه، ملکوت و پادشاهی الهی به تمام معنا بر روی زمین حکمفرما می گردد. افزون بر دو معنای مذکور، این اصطلاح گویای مفهوم عرفانی شهود، و یقین افراد به قدرت تصرف مطلق خداوند است که در جهان کنونی تنها تعداد اندکی بدان عارف و واقف اند و همگان در پایان جهان آن را در خواهند یافت.