قضاء همان علم به نسبت ضروری بین علت و معلول می باشد و « قدر» نیز عبارت است علم به نسبت امکانیه به سبب ناقص، یعنی علیت به حد ضروری و تمامیت نرسید. 1-اهداف علمی : سخن از قضا و قدر باعث بالا رفتن سطح معرفت نسبت به توحید افعالی، عدل الهی و قدرت باری تعالی می گردد و در نتیجه گامی در جهت افزایش سعادت و کمالات نفسانی و تکامل بعد عقلانی و معرفتی انسان است، که او را به سوی صحت عقیده و سلامت در عمل راهنمایی می کند. 2-اهداف عملی : از آنجا که انسان آگاهی می یابد به این که همه حوادث جهان براساس قضا و قدر و تدبیر حکیمانه الهی پدید می آید، در نتیجه تحمل سختی ها و دشواری های زندگی آسان می گردد و خود را نمی بازد و به خوشی ها و شادی های زندگی سرمیت و مغرور نمی شود و مبتلا به دلدادگی به لذات دنیا و غفلت از خدا نمی گردد، و سرانجام آمادگی لازم برای کسب ملکات فاضله ای چون صبر ، شکر، توکل ، رضا ، تسلیم و ... را پیدا می کند. دراین تحقیق، دیدگاه قرآن و تفاسیر و روایات در مورد قضا و قدر، مرحله بداء و اثبات اختیار تبیین گردیده است. همچنین پس از ابطال جبر و تفویض به اثبات اختیار از دیدگاه عقل و نقل پرداخته شده است. در فصل سوم از بخش اول قضا و قدر علمی و عینی، اقسام قضای الهی و فواید اعتقاد به قضا و قدر عنوان شده است. در بخش سوم در مورد این که آیا انسان قادر است سرنوشت خود را تغییر دهد مفصلا بحث شده، و در پایان مسئله استخاره و بعضی از شبهات پرداخته شده است. نوع منابعی که در این پایان نامه استفاده شده است عبارتند از : کتب تفسیری، کلامی، فلسفی، فرهنگی اصلاحات که بعضی از آن ها عربی و بعضی فارسی هستند. روش انجام تحقیق به این صورت است که در قسمت کلید واژه ها بحث قضا و قدر به حالت توصیفی مورد بررسی قرار گرفته و در بخش های دیگر از طریق کتب کلامی و فلسفی و تفسیری به روش تحلیلی این مبحث تبیین گردیده است. نتایج تحقیق : 1- اعتقاد به « قضاو قدر » ناشی از اعتقاد به اصل علیت عمومی در جهل است. 2-«قدر» تنها در مورد مادیات معنا پیدا می کند ، به خلاف « قضاء» که شامل مجردات نیز می شود. 3-مرحله « تقدیر» ، قبل از مرحله « قضاء» و دارای مراتب تدریجی است و شامل مقدمات بعید و متوسط و قریب می شود و با تغییر یعضی از اسباب و شرایط، تغییر می یابد ولی مرحله « قضاء» دفعی و مربوط به فراهم شدن همه اسباب و شرایط و نیز حتمی و غیر قابل تغییر است. 4-«قضاء» هیچ وقت تغییر نمی کند، برخلاف«قدر » ، همانطور که نسبت « قضاء» به لوح محفوظ و « قدر» به لوح و اثبات، اقتضای این مطلی را می کند.