مقاله حاضر پس از بحث مفهومي درباره سكولاريسم، چالشهاي عرفي (سكولاريستي) در برابر حكومت اسلامي را از حيث عملي بررسي ميكند و آن را در دو سطح داخلي و خارجي مورد تحقيق قرار ميدهد. در سطح خارجي، رويكرد غرب به جهان اسلام، پديده استعمار نوين، جهانيشدن و تبليغات رسانهاي غرب مورد توجه قرار گرفته است. در سطح داخلي نيز تحول بنيادين در انديشه، انگيزه و عمل ديني مديران، نيروهاي روشنفكر و حاميان مدرنيته و در نهايت، دنياگروي نخبگان ديني و وابستگي آنها به اركان دولت از عوامل عمده گرايشهاي سكولاريستي جامعه و حكومت معرفي شدهاند. ابهام عرفي شدن جمهوري اسلامي ايران و بررسي آن و نيز ارتباط نوگرايي با سكولاريسم از ديگر مباحث مقاله مذكور است. در خاتمه، برايند ديدگاههاي مكتب سكولاريسم در زمينه تحول جوامع و حكومتهاي اسلامي به جوامع و حكومتهاي سكولار بررسي ميشود و از سوي نويسنده ملاحظات و توصيههايي چند ارائه ميگردد