نگارنده در اين نوشتار، ضمن مفهوم شناسي "جهاني شدن " و بيان دو خاستگاه اجتماعي و فنآورانه اين مفهوم، به ابعاد چهارگانة اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي، اشاره و هر كدام از ابعاد مذكور را با توجه به دو رويكرد خوش بينانه و انتقادي، مورد نقد و بررسي قرار مي دهد. نگارنده، معتقد است "جهاني شدن" به صورت يك پروسه و صيرورت طبيعي، صرفاً در سطح ارتباطات، امكان دارد . بنابراين، جهاني شدن در ابعاد سياسي، اقتصادي، اجتماعي؛ به ويژه فرهنگي، با چالشهاي جدي روبه رو است. جهاني شدن ارتباطات، يك تيغ دو لبه است، همزمان با ظهور همساني در قلمرو سياست و فرهنگ، تنوع و تعارض نيز جوانه مي زند. پس سخن از "دولت واحد جهاني" و"فرهنگ واحد جهاني" گزافه است