جهانيشدن از جمله موضوعات نسبتاً جديد و قابل توجهي است که علاوه بر طرح در محافل مختلف علمي و نظري ذهن اکثريت متفکرين، نخبگان و فرهيختگان تمامي عرصههاي سياسي، اقتصادي، اجتماعی، فرهنگي و حقوقي را به خود معطوف کرده است. ادعاي اصلي جهانيشدن حذف موانع و مرزهاي موجود بر سر راه انتقال کالاها و خدمات و کوتاه کردن فاصله زماني و مکاني ميان مبادلات انساني و همچنين حذف موانع جابجايي عوامل تولید يعني مهاجرت سهل و آسان نیروی کار و جابجایی سرمایه است. لذا با توجه به گستردگي و نفوذ روز افزون اين پديده بر تماميجوانب حيات مادي جوامع مختلف و اجتنابناپذير بودن همراهي با آن ضروري است تا با شناخت دقيق آن آمادگي لازم براي مواجهه با آن را كسب و ضمن بهرهمندي از آثار مثبت جهانی شدن، حتي الامكان از تاثيرات مخرب آن اجتناب و يا آنها را حداقل كرد. گرايش قوي بسياري از کشورها به جهانی شدن و قوانين حاکم بر آن، به شدت، خواسته يا ناخواسته بر اقتصاد تمامی کشورهاي جهان اعم از همراه و ناهمراه تاثيرگذار ميباشد. از اين رو بايد با شناخت دقيق این اثرات آمادگي لازم براي برخورد با اين پديده بین المللی را کسب و در جهت حداکثر سازی منافع و به حداقل رساندن مضرات آن سیاستگزاری نمود. در بعد اقتصادي هم بررسي آثار اين پديده بر متغيرهاي کلان و مهم اقتصاد کشور ميتواند ما را در برخورد صحيح و عالمانه با پدیده جهانی سازی ياري نمايد و امکان بهرهبرداری حداکثراز منافع آن را فراهم آورد. در این میان توزیع در آمد از جمله متغیرهای مهمی است که مطالعه و پژوهش در مورد تاثیر جهانی شدن بر آن ضروری است. بنابراين هر بحراني كه در اين كشورها به وجود ميآيد از بحران جمعيت گرفته تا محيط زيست، از بحران وابستگي گرفته تا بحران از ريختافتادگي و ناموزوني و نيز همه بحرانهاي جانبي ديگر به نوعي ريشه در فقر و نابرابري دارد. به عبارت ديگر فقر و نابرابري مهمترين عامل بازتوليد توسعه نيافتگي است . در اين تحقيق تلاش می شود تا به این موضوع بپردازیم. بنابراين مساله اصلي عبارت است از اينكه "جهاني شدن بر الگوي توزيع درآمد در ايران چه تاثيري مي گذارد؟"