...فمن فعل ذلک فهو حکیم شرح مثله کنحاس مطلی بذهب (در نسخه: «مذهب» ) فاذا فارقته نفسه هو فی حسره و بلاء نعوذ بالله من عذاب الآخره تمت الکتاب.
نوع خط:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
نسخ.
فرنگی.
تیماجی عنابی رنگ.
1
این نسخه متن و حاشیه این سه صفحه را فراگرفته.
ماخذ فهرست: مجلد چهارم، صفحه ۳۰۱۵- ۳۰۱۷.
نک: تاریخ فلاسفه، حنا اسعد فهمی چ مصر؛ بدایه القدماء، رفاعه بدوی چ مصر، ص ۶۷ (در مراجع مذکور پایان زندگی زنون رواقی به اختلاف نقل شده، برخی نوشتهاند انتحار کرد برخی دیگر (مانند شهرزوری) عین ماجرای به قتل رسیدن زنون الئاتی را نقل کردهاند و به نظر میرسد که خلط و اشتباهی رخ داده باشد)؛ تاریخ الحکماء شهرزوری.
این رساله از چند ناحیه باید مورد بحث و دقت قرار گیرد: 1. در نسخ خطی این رساله که تاکنون به نظر رسیده، دیباچه و آغاز کتاب از زبان فارابی نقل گردیده و در ضمن یک مجموعه شامل چند رساله از تالیفات فارابی نیز این رساله به عنوان یکی از تالیفات وی و بسیار مغلوط به سال 1349 در دکن به چاپ رسیده است. قطبالدین لاهیجی (محمد بن شیخ علی) در کتاب محبوب القلوب (چ ایران 1317، ص 134) در ضمن ترجمه حال زنون (زیتون) اکبر به شرح فارابی بر رسالهای که زنون درباره «امور الهی» و به لغت آفریقایی نوشته اشارت و قسمتی از آخر آن را (که منطبق بر رساله مورد معرفی است) نقل کرده است (ترجمه محبوب القلوب نسخه خطی کتابخانه مجلس). در تاریخ الحکمای قفطی، طبقات الاطباء ابن ابی اصیبعه، طبقات الامم قاضی صاعد و همچنین بیشتر مراجع سیرت و تاریخ، تالیفی از فارابی به عنوان شرح بر رساله زنون یاد نشده است. در فهرست کتابخانه برلین (آلوارت، ص 123)، یک نسخه از این کتاب به عنوان رساله فی العلم الاعلی معرفی و قسمتی از دیباچه آن که آغاز آن «قال المعلم الثانی ابونصر الفارابی» است نقل گردیده است. در پایان نسخهای که اینک در دست معرفی است و نیز نسخه معرفی شده با شماره 1405، و همچنین نسخه چاپی آن این عبارت دیده میشود: «تمت الرساله و هی الرساله فی العلم الاعلی لزیتون الکبیر تلمیذ ارسطاطالیس». اگر در فهرست برلین نیز «فی العلم الهی بفتح عین و لام» ضبط نشده بود خواننده آن را «فی العلم الالهی» میخواند و این نام با مباحث رساله تناسب کامل دارد.
2. فهرست مطالب رساله که در دیباچه از زبان زنون نقل شده بدینگونه است: 1. فی الدلاله علی وجود المبدء الاول.
2. الکلام فی صفاته.
3. الکلام فی نسبه الاشیاء الیه.
4. الکلام فی النبوه.
5. فی الشرع.
6. فی المعاد.
چون قسمتهای رساله در این نسخه از یکدیگر مجزی نشده و در نسخه چاپی، (در مورد قسمت اخیر آن) غلطی فاحش و در تقسیم بندی آن رخ داده است، نگارنده در اینجا آغاز و پایان هر یک از فصلها را مشخص میسازد: پایان قسمت 1 (استدلال بر وجود مبدء اول): فیکون استناد الممکنات الی وجود واجب الوجود برئتا (در نسخه چاپی و در نسخه خطی «بریه» است) من العلل المادیه و الصوریه و الغائیه و الفاعلیه.
آغاز قسمت 2 (صفات مبدء اول): و یجب ان یکون واحدا... .
پایان این قسمت: و هو مرید (در نسخه چاپی و در نسخه خطی «مزید» ) لانه لیس فیه ضدیه للاشیاء.
آغاز قسمت 3 (نسبت اشیاء به خدا = صدور موجودات از مبدء اول) : و لم یصدر منه ما لا یلائمه و لولاه لما بقی شیء.
این قسمت مفصلترین و جالبترین قسمتهای کتاب است و پایان آن چنین است: کما ان الطبیب لا یعطی الصحه بل یهییء لقبول (در نسخه خطی: «لعقول» ) الصحه اسبابا.
آغاز قسمت 4 (نبوت): و النفس القدسیه النبویه یکون فی الابتداء... .
پایان: قال معلمی (در نسخه خطی: «قال معلم») ارسطاطالیس، ان شامخ المعرفه (در نسخه خطی: «العرفه») اشمخ من ان یطیر الیه کل طائر و ان یحوم حوله کل سائر (این قسمت فقط چند سطر است).
آغاز قسمت 5 (شرع، راز تنظیم شرایع و قوانین عبادی و اجتماعی): و یوجب النبی علیهم منبهات الافعال («تنبیهات و افعالا» (نسخه خطی) ).
پایان این قسمت: و نحن نبینه علی وفق ما امر به الشرع و النبی و هو منقسم الی لذات عقلیه و لذات حسیه کما قال افلاطون: لکل امریء کما (ظاهرا «لکل امری فی غده» بوده است) فی غده ما یرجوه فی یومه.
از فصل 6 که بر طبق فهرست موجود در آغاز آن در باب معاد است در این نسخ اثری نیست. تنها آخرین سطر فصل 5 متضمن اشاراتی است به معاد: «لکل امریء فی غده ما یرجوه فی یومه». و پس از این قسمت سخن زنون است در باب آداب و وظائف طالب علم حکمت به نقل از معلم خویش ارسطو از افلاطون و سقراط. در نسخه چاپی اشتباهی عجیب روی داده و یک قسمت از اوائل «نصایح سقراط» متمم قسمت 5 (فی الشرع) قرار داده شده و بقیه نصائح وی زیر عنوان «باب فی المعاد» نوشته شده است.
این قسمت (سخنان سقراط) در محبوب القلوب عینا به عنوان «سخنان حکیمانه زنون» نقل گردیده است.
3. فارابی در آغاز دیباچه این رساله گوید: از زیتون بزرگ شاگرد ارسطو و شیخ یونانی تالیفاتی دیدم که به دست نصرانیان شرح شده بود ولی چون در این شروح اخلال و اضافاتی وجود داشت من بر آن شدم که خود شرحی شایسته بر آن رسالهها نویسم و اینک به شرح نخستین آنها که تالیف زیتون بزرگ یونانی است آغاز میکنم.
از این گفتار که اگر از فارابی باشد سندی معتمد شمرده میشود، به دست میآید که: الف. زنون (مولف این رساله) همان زنون سیسیوم (Zenon de Citium)، سر سلسله فلاسفه رواقی است که در واخر قرن 4ق در شهر سیسیوم (قبرس) متولد گردید و با اپیکور همزمان و از ارسطو متاخر بوده و فلسفه رواقی را تاسیس کرده است. زیرا دو تن دیگر از دانشمندان قبل از میلاد که زنون نام داشتهاند یکی زنون الئایی (ت: میان 490- 415ق) از سران حکمای الئات (Eleates) است که شاگرد برمانیدس و استاد سقراط بوده است.
نک: فجر الفلاسفه قبل الاسلام؛ سیر حکمت در اروپا؛ لاروس کبیر.
وی پس از برمانیدس نخستین پیرو طریقه حکمت تعقلی (Rationalisme) است در مقابل فلسفه مبنی براساس تجزیه و مشاهده (Empirisne) و استدلال وی برای انکار حرکت به «اخلیس» و «سنگ پشت» معروف و در کتب تاریخ فلسفه مضبوط است.
دیگر زنون صیدوای است که در ح 100ق میزیسته و پیشوای مذهب اپیکوری بوده است و پیداست که عصر هیچیک از این دو فیلسوف با شاگردیشان نزد ارسطو، سازگار نیست و تنها زنون قبرسی است که زمان ارسطو را درک کرده و سخن فارابی درباره او صادق است و میتوان وی را مولف این رساله دانست و هیچ دلیلی بر رد آن نداریم جز آنکه: 1. در هیچ یک از منابع به شاگردی زنون قبرسی نزد ارسطو اشارتی نشده است.
2. در هیچ یک از ماخذی که به نظر رسید ذکری از این رساله نشده است جز در محبوب القلوب. و بستانی گوید: از نگارشهای وی جز برخی مباحث درباره (زندگی با طبیعت)، وظایف انسان، طبیعت بشر و شهوات وی و مانند آن چیزی در دست نیست.
نک: دائره المعارف بستانی، زنون.
با توجه به گفته فارابی که : «این رساله به دست عیسویان شرح شده بود» مشکل بتوان آن را رسالهای غیر معروف و گمنام محسوب داشت.
3. مسائل طرح شده در کتاب، رنگ مسائل کلامی و تعبیرات متداول در کتب الهی اسلامی دارد.