هرچند که روزگار بیدادیهاست/ یا رب که مرا از تو چه آزادیهاست
بی زحمت امید و غم وصل و فراق/ این بس که زدیدار توام شادیهاست
جناب همایون و ذات میمون مخدوم معظم ملک الحکماء اثیرالمله والدین، که مقصد آمال افاضل و مطلع انوار فضائل است همیشه بکرامات ذوالجلالی- و کمالات لایزالی محفوف باد. دعاگوی مخلص محمد الطوسی خدمت و دعا میرساند و هرچند دولت مشاهده طلعت همایون یافته است که اقتضاء اقتناء خطی از آن جناب نکرده اما از آن وقت باز همیشه بنیل این سعادت بار دیگر متحنن و متعطش بود... و تا بشارت تزیین خطه عراق بمقام مبارک شنیده این شوق و شعف تضاعف پذیرفته. بنابر وثوقی که بمکارم اخلاق عالیه حاصل است دو سه موضع از جمله مواضع که در خاطر از آن خارخاری بود اختیار کرد و آنرا وسیلت اقتباس اشراقات ضمیر منیر مخدومی... سازد... .
... اگر رای همایون به افادات بیان این نکت تفضل فرماید از الطاف او عجب نباشد زحمت از حد گذشت هم مکارم اخلاق مولوی عذر خواه و الدعاء.
رسالههای موجود در دفتر که با قلم نستعلیق است (جز عبارات تازی) نیز از همین ق ۱۱ق. است اما در ذیل هیچیک از آنها رقم کاتب دیده نمیشود و رساله اخیر دفتر نیز ناقص است.
نوع خط:
تزئینات متن:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
شکسته نستعلیق.
عناوین و عبارات- یا اشعار تازی در سراسر دفتر شنگرف است و به نظر میرسد از یک نویسنده است اما با دو قلم تمام صفحات دارای جداول سه خطی با قلم مشکی و قرمز و منطقه به قلم قرمز است.
اصفهانی.
تیماجی مهر قرمز رنگ.
1
این دفتر در دست شاهزاده فاضل قاجار عبدالعلی میرزا پسر حاج فرهاد میرزا که عبدی تخلص داشته، بوده و یادداشتهای متعددی از او بر برگهای اضافی موجود در اول دفتر و بر پشت آخرین برگ دیده میشود و او خود فهرست رسالههای موجود در آن را به طور دقیق با ذکر شماره صفحه نوشته و تنها شماره اخیر را که ناقص بوده در فهرست یاد نکرده. وی در کنار برخی از رسالهها نظراتی نیز ابراز داشته و از آن جمله در کنار رساله اشتراک وجود (در فهرست: رساله در تحقیق معنی وجود) از مولی رجبعلی تبریزی، عبدالعلی میرزا مولف را «متکلم هیج ندان» و رساله اشتراک او را «غالبا نامربوط» خوانده است.
1
3
در نخستین برگ دفتر تملک میرزا محمدابراهیم مورخ ۱۱۹۷ق. دیده میشود.
مهر بیضی «عبده سید رضی موسوی» مورخ ۱۱۹۰ق. دیده میشود.
ماخذ فهرست: مجلد پنجم، صفحه ۳۹۶۵-۳۹۷۲.
نک: آثار و احوال، ۲۸۴-۲۸۵.
نامه سوال و جوابی در سه مسئله فلسفی بین خواجه نصیر طوسی و اثیرالدین ابهری مبادله شده. در آغاز چند نسخه از این سوال (و از آن جمله همین نسخه حاضر)، لقب اثیر المله و الدین برای مخاطب یاد شده و پس از چند سطر، چنین آمده «دعاگوی مخلص محمد الطوسی خدمت و دعا میرساند». اما در یک نسخه به جای اثیرالمله نصیرالمله آمده و نام «محمد الطوسی» پس از «دعاگوی مخلص» حذف شده. پیداست که مقتضای نسخ نوع اول آن است که خواجه نصیر از اثیرالدین سوال کرده و از نوع دوم به عکس فهمیده میشود. آقای مدرس رضوی در آثار و احوال خواجه، جواب این سوالات را یکی از مولفات خواجه نصیر یاد و به نسخه مخالف نیز اشارت کرده است. به نظر این نگارنده احتمال اینکه- صاحب سوال خواجه است و کسی (از روی تعصب نسبت به خواجه) «اثیر» را «نصیر» و نام سائل را حذف کرده- رجحان دارد خاصه اینکه سائل در نامه خویش، از مسافرت مخاطب به مغرب یاد کرده و هم از او خواسته که اگر در این سفر مغرب بر نکتههای تازه و فوائدی خاصه در مورد اصول رصد، دست یافته در پاسخ این سوال قید کند و پیداست که اثیرالدین در فتنه مغول از ایران گریخت و به شام و روم رفت. و از طرفی علاقه و عنایت شدید خواجه نیز به کار رصدی که در آن وقت دست به کار بنیان گذاری آن بوده هویدا است.
متن عبارت نامه چنین است: «و نیز اگر آن را (پاسخ را) بعراضه سفر مغرب مقرون گرداند یعنی از نوادر فوائد و نکتی که سانح شده باشد مانند اصول رصدی محدث اگر تعلیق افتاده باشد یا نکتی بکر که بر خاطر مبارک فائض شده باشد دعاگوی مخلص را تنبیهی کند آن انعام مضاعفه شود».
سطور نخستین پاسخ این سوال که آقای مدرس رضوی آن را از نسخهای نقل کردهاند که پاسخ در آن به خواجه منسوب شده عینا همان است که در آغاز پاسخ خواجه به شمسالدین کیشی میبینیم حتی عنوان «شمس المله و الدین» که لقب کیشی است و این خود نیز شاید قرینه آن است که متعصبی خواسته است سوال را از اثیرالدین و جواب را از خواجه بنمایاند. در هرحال این سوال به فارسی شیرین و سلیسی است و از مقدمه آن چنین استفاده میشود که خواجه نصیر و ابهری پیش از این مکاتبه، ملاقات کردهاند. در این نامه این سه سوال (بحث) مطرح شده:
بحث اول. اشکالی است درباره قاعده عدم صدور کثیر از واحد و منافاه آن با اثبات وجود علت اولی.
بحث دوم. زمان از جمله مشخصات حرکت است پس نشاید که زمان معلول حرکت باشد چه مشخص محال باشد که معلول متشخص خود بود.
بحث سوم. درباره دایرهای است که مرکز او حامل مرکز دائره دیگر باشد.
شیوه این سوال (خاصه در بحث سوم) گواه عظمت مقام علمی سوال کننده و احاطه او بر اقوال و آراء متقدمین و متاخرین است.