به نام آن که این دیوان دلکش/ شد از پرکار تقدیرش منقش
خروش و ناله از ایام برخاست/ فغان از جان خاص و عام برخاست
مولف در ذیل نسخه ش ۱۰۰۵ معرفی گردیده و گفته شد که در مقدمه دیوان خویش مولفاتی از خود نام برده و از آنها است یوسف و زلیخا. در نسخه بالا اگرچه نویسندهای بالای صفحه نخستین آن را به جامی نسبت داده ولی مسلما از او نیست و در ص ۱۳ سطر ۳ این بیت را سراینده این داستان در برتری خویش از جامی سروده:
نه زین فکرم غرض تقلید جامی است/ و گر آن رتبه جویم عین خامی است
فقط در ص ۹ و ۴۲ تخلص شهاب را یافتهام و آن این است:
شهاب آهسته ران دست قلم را/ مفرسا اندرین وادی قلم را
شهاب این قصه را بر جای بگذار/ حدیث یوسف و یعقوب بردار
شهاب در این داستان پس از حمد و ثناء الهی و نعت حضرت رسول (ص) و معراج آن حضرت به منقبت حضرت امیرالمومنین علی بن ابیطالب (ع) پرداخته و پس از آن خسرو خان نامی را که حاکم مقتدر و یا شاهزاده و شاهی بوده، مدح کرده و کتاب را به او تقدیم داشته و این چند بیت را از مقدمه کتاب که در مدح او است برای نشان دادن طرز فکر و قریحه شهاب در اینجا میآوریم:
چو این گوهر ز بحر جان برآمد/ ز غواصان دهر افغان بر آمد
گهرسنجان در او حیران بماندند/ ز جان و دل بر او احسنت خواندند
نظر کردم به هر پست و بلندی/ ندیدم از بزرگان ارجمندی
که داند قدر این تابنده گوهر/ شناسد گل ز خار و آهن از زر
مگر دارای دوران خان اعظم/ که هست از وصف جاهش خامه ابکم
درخشان مهر اوج شهریاری/ فروزان شمع بزم کامکاری
جهان عدل خسرو خان که افلاک/ به پیش همتش پستند چون خاک
بزرگی کآسمان با اخترانش/ شمارد خویش را از چاکرانش
زحل با آن همه قدر و بلندی/ کند در مجمر بزمش سپندی
ز برق تیغ او اضداد مقهور/ ز رای روشنش آفاق پر نور
این شاعر پس از اینکه زلیخا را به مصر آورد، داستان او را همان جا گذارد و داستان یوسف (ع) و یعقوب (ع) را برداشت و کار را به آخر رسانیده به این معنی که یوسف و زلیخا را به جایگاه ابدی آنها برده و داستان را تمام کرده است.
تکمیل
با تخلص شهاب جز ترشیزی سه نفر را میشناسیم: شهاب اصفهانی، محمدطاهر نام و نیز شهاب اصفهانی نصرالله نام و شهاب لرستانی که نیز نصرالله نام داشته و هر سه در ق ۱۳ق. زندگانی میکردهاند ولی هیچ قرینهای نیافتم که این کتاب از یکی از این سه شاعر باشد و در شرح حال آنها نسبت چنین کتابی به آنها داده نشده بنابراین و اینکه بنابر تصریح در مقدمه دیوان شهاب ترشیزی، وی یوسف و زلیخائی داشته این مولفه را به او نسبت دادم.
نوع خط:
رنگ مرکب:
نوع کاغذ:
تزئینات جلد:
نستعلیق.
همه برگها با اکلیل و جوهر قرمز جدولکشی گردیده.
فرنگی.
میشن.
1
مالک پیشین نسخه تاریخ تولد فرزندان خویش را پشت صفحه نخستین نگاشته. بالای صفحه نخستین نویسندهای این کتاب را از جامی دانسته و مسلما چنانکه گفتیم اشتباه کرده است.