باسمه. چون عقل معمای جهان خواست شکافت/ پیوسته درین گنبد فیروزه شتافت// بسیار بمهر و مه فرو رفت و لیک/ نامی ز معمای جهان بیش نیافت. معما کلامیست که دلالت کند بطریق رمز و ایما بر یکی از اسما یا زیاده بملاحظه آنکه در هر لباس که باشد...
پسندند دلها از آن رو جنونی/ که با ذکر شاهست ختم رساله. تیریخ: این نسخه بشاه بابر آمد منسوب/ ز آن نسخه بابری نهادم نامش// تیریخ تمامیش چه پرسی دیگر/ نامش شده تیریخ چو بر اتمامش.
نوع خط:
تزئینات متن:
رکابه نویسی:
تزئینات جلد:
نستعلیق.
عناوین و نشانیها شنگرف.
دارد.
تیماج قهوهای.
2
با حواشی «منه»، در حاشیه تصحیح شده.
1
3
در اول نسخه تملک محمد بن محمد با مهر بیضوی به سجع « مظهر لطف خدا محمد» و تملک ابن آقایی بیک بروجردی با مهر مربعی ناخوانا.