La degradation du corps et son langage dans En attendant Godot et Fin de Partie de S. Beckett
نام عام مواد
[Thesis]
نام نخستين پديدآور
/سرشار، سعید
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
: Facult des Lettres Persanes et Langues trangres
تاریخ نشرو بخش و غیره
, 1397(2018)
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
Print
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
Master of arts
نظم درجات
, Dpartement de Langue et Littrature Franaises
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
Ecrivain franغais, de nationalitف irlandaise, Samuel Beckett (1906) a remportف ses premiers succغs mondiaux au thعفtre avec En attendant Godot (1952) et Fin de Partie (1957). Il a فtف, avec Ionesco, le chef de fil dun thعفtre davant-garde, dit aussi thعفtre de labsurde, ou Nouveau thعفtre, qui sest dabord placف dans la lignفe de lexistentialiste, avant dimposer une nouvelle dramaturgie et une conception nouvelle sur la condition humaine, condamnف irrفmفdiablement ظ labsurde. Beckett cherche ظ crفer ظ travers son uvre thعفtrale un homme nouveau par la dفmolition des valeurs traditionnelles du temps, de lespace, de laction, du rفel, de la psychologie, du langage et du personnage. Les personnages beckettiens donnent ainsi une image dفrisoire de la condition tragique dune infra humanitف qui parodie la vraie humanit.ف On va voir comment Beckett a فtف jusquau bout de cette cruelle dفshumanisation. La dفsagrفgation du personnage entraکne sa mort. Mais la mort du personnage est la certitude dune naissance, celle dune littفrature nouvelle. Les grands thغmes que traitent En attendant Godot et Fin de partie sont universels : la misغre, lhumanitف qui crie au secours et surtout lhumour qui aide ظ vivre la souffrance. Le texte inفpuisable dEn attendant Godot rفvغle chaque fois au lecteur quelque chose de nouveau. On pourrait dire aussi que chaque فpoque ص relit Godot ظ sa faغon. Ce thعفtre clos par lextrفme rigueur de sa forme est aussi infiniment ouvert, comme le montre lhistoire de la mise en scغne de la piغce ; Cest sans doute aussi ce qui explique que les commentateurs de Beckett ne cessent de se rفfuter les uns les autres, de construire leurs interprفtations sur la critique de celles qui ont prفcفd.ف Beckett rفussit ظ reprفsenter le vide par une triple dفsintفgration des fondements du genre dramatique contre la loi du thعفtre (traditionnelle) qui est de reprفsenter le spectacle dun فvفnement : abolition de laction ramenفe ظ une vraie attente sans but ni fin, destitution du personnage dramatique, vacuitف dun dialogue dفrivف dont lunique fonction est de combler le vide dactions scفniques et de meubler ainsi lattente.
متن يادداشت
اصطلاح تاتر نو در سال های 1960 ، نسبت به نمایش نامه هایی که در تماشاخانه های آن دوره با استقبال فراوان رو به رو بودند، تحریک آمیز به نظر میرسید اما امروز متناقض و در عین حال متعادل می نماید .یکی از نویسندگان این دوره ساموئل بکت نام دارد .اگر آثاری وجود داشته باشد که برچسب تاتر پوچ گرایی کاذب ترین تصویر را از آن ارائه می دهد ، این آثار بدون شک به ساموئل بکت تعلق دارند .در نمایشنامه های او هر پدیده ای که نشانگر زندگی ست نشانی از مرگ دربر دارد و مرگ را فرا می خواند هر چه شخصیت های او به زوال نزدیک تر باشند ، امید زنده ماندنشان بیش تر است و بر مبنای هیچ میتوانند هستی اندکی برای خود فراهم آورند .حرکات آنها به معنای دقیق کلمه بیانگر فرسایش و تنزل است، روندی قهقرایی به سوی هیچ .سقوط آن ها ابتدا حادثه ای جسمانی است که انسان را به بدنش، و بدن را به ماده ای سست و ساکن تبدیل می کند .این تنزل موجب فروپاشی زبان آنها نیز می شود .برای مختل کردن نظام زبان نیازی به تقلید مسخره آمیز نیست .کافیست واژه ها را رها کنیم تا به گرایش بی اختیارشان برای ساختن معانی تن در دهند، آنگاه واژه ها فرو می پاشند و به خودی خود مضحک و مسخره جلوه می کنند .زبان بیهوده و بی حاصل است و با این وصف شخصیت های مفلوک نمایش نامه های بکت زبان را آخرین چاره می دانند زیرا به زمان دیگر هیچ امیدی نمی توان بست .بعد از چاپ آثار بکت همواره تلاش بر این بوده که آنان را تفسیر کنیم .از آنجایی که این آثار شبیه آثار نویسندگان پیش از خود نیستند و آن منطق قبلی را ندارند پس سعی بر آن بی نتیجه بوده ولی هیچگاه بی ارزش نیست .بی نتیجه است چون خود بکت هم نمیدانست که شخصیت گودو در نمایشنامه در انتظار گودو کیست .وقتی سوالی از این دست از او میشد، او در جواب میگفت :نمی دانم .من در مورد شلغم بیشتر میدانم تا دنیا .و اینکه این آثار نوشته شده اند تا خوانده شوند و چه اهمیتی دارد تا بدانیم چه میخواهد بگوید .این فرم است که مهم است .فرمی که کار خوش را میکند .بکت هم میکوشد تا با استفاده از این فرم فلسفه ی خود از دنیا را بازگو کند چون در اکثر مواقع پس از خوانش دقیق دیالوگ های بکتی خود به خود به رنج شخصیت ها پی میبریم ..و بی ارزش نیست چون از آنجایی که نمایشنامه ی بکت یک سیستم باز محسوب میشود که به دلیل داشتن فرمی چرخشی و تکرار شونده، دارای پایان نیست و نتیجه گیری و قطعیت ندارد، هرکدام از خوانندگان تعبیر شخصی خود را به کار میگیرند و خود این عمل و نه نتیجه اش )که همان دست یابی به تفسیری درست است(، باعث زنده ماندن متن، شخصیت ها، دنیا و جهان بکت ای میشود که دغدغه اش مبارزه با مرگ و فلاکت انسان و دنیایش بود
خط فهرستنویسی و خط اصلی شناسه
fa
عنوان ترجمه شده توسط فهرست نویس
عنوان ترجمه شده
تنزل جسم و بیان آن در در انتظار گودو و آخر بازی ساموئل بکت
اصطلاحهای موضوعی کنترل نشده
اصطلاح موضوعی
Beckett, labsurde, le thعفtre de dفrision, le vide, limpotence et la dفgradation, le traumatisme
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )
مستند نام اشخاص تاييد نشده
SARSHAR,Said, Said SARSHAR
مبدا اصلی
کشور
ایران
شماره دستیابی
شماره بازیابی
پایان نامهPQ,116,.S7,2018
دسترسی و محل الکترونیکی
نام ميزبان
La degradation du corps et son langage dans En attendant Godot et Fin de Partie de S. Beckett۱