بررسی نظر کانت درباره براهین اثبات وجود خدا در نقد اول در سال تحصیلی۹۲ - ۹۱
نام نخستين پديدآور
/شمایل منصوری
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
: دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۱۱۵ص
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
چاپی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
در رشته فلسفه غرب
زمان اعطا مدرک
۱۳۹۲/۰۶/۲۵
کسي که مدرک را اعطا کرده
دانشگاه تبریز
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
یافتن علت اولیه پیدایش جهان، یکی از مسایل مهم فلسفه است.به طور کلی مهمترین راههای شناخت خدا عبارت است از عقل ،وحی و تجربه دینی. در فلسفه مسیحی ، استدلالهای نظری بر اثبات وجود خدا بر دو نوع پیشینی یا مستقل از تجربه) لمی (و پسینی یا مؤخر از تجربه) انی (است .اولین برهان لمی را ،آنسلم تدوین کرده است ، معروف ترین برهانهای انی ، از آن توماس آکویناس است . این دو روش ، در طول تاریخ فلسفه موافقان و مخالفانی داشته است . شدید ترین حمله ها به این براهین از سوی کانت انجام شده است . این حملات ناشی از پیدایش بحران مابعدالطبیعه در روزگار کانت است . بحران مابعدالطبیعه به سبب قطعیت و عینیت احکام علمی است .در حالیکه احکام مابعدالطبیعه که اثبات وجود خدا ،یکی از مسایل آن است ، فاقد چنین قطعیتی است .کانت برای اثبات این ادعا ، استدلالهای عقل نظری را بررسی کرده اعتبار آنها را زیر سؤال میبرداو هم روش های استدلال عقل نظری را فاقد اعتبار می داند و هم شکل گیری مفهوم خدا در انسان را حاصل توهم عقل نظری میداند .اساسی ترین دلیل کانت بر بی اعتبار بودن برهان وجودی این است که در این برهان، بین مفهوم ومصداق واقعی ترین موجود، خلط شده است و گمان رفته که با اثبات مفهوم خدا مصداق آن نیز ثابت شده است . اشکال دیگری که وی بر این برهان وارد کرده این است که وجود،کمالی همانند سایر کمالات منسوب به خدا تلقی شده است، در حالیکه وجود،فقط یک نسبت و رابط در میان قضایا است و نمی تواند محمول واقع شود .دو برهان جهان شناختی و نظم نیز چون مبتنی بر برهان وجودی هستند پس نا معتبرند. راهکار کانت برای برون رفت از این بن بست واگذاری اثبات وجود خدا بر عهده ی عقل عملی یا اخلاق است . در این پایان نامه ،ضمن طرح و بررسی نقدهای کانت بر براهین خداشناسی به ارزیابی این انتقادات از منظر برخی از فیلسوفان معاصر اسلامی و غربی پرداخته ایم
متن يادداشت
matter that must be discussed within the realm of practical reason. But this idea would have some theological unsatisfying effects such as agnosticism with regard to God, religious pluralism, and limiting religion within the realm of ethics -An enquiry concerning kant's proofs for the existence of god in the first critic Searching for the Causa Causan is among the main concerns of all philosophers during the history of western philosophy. Toward knowledge of God there are many various ways, the most of which are three: 1) Reason, 2) Revelation, and 3) Religious Experience. There are, in medieval philosophy, two kinds of speculative arguments for the existence of God: a priori and a posteriori ones. The former has been designed by St. Anselm through his famous ontological argument for the first time, and the latter has been known to us through Thomas Aquinas' famous Five Ways. These arguments have several exponents and opponents among all philosophers, and have been repeatedly criticized by different philosophers the most famous of which is Kant. According to Kant, the concept of God belongs to pure reason that originates from its own nature as one of its three Ideals. Reason's nature is universality and its function, is unifying the scattered objects of understanding. When it utilizes this Ideal as a category of understanding, indeed this usage leads us to illusion. Accordingly, for Kant, the concept of God can not be dealt with within the realm of pure reason, not to mention adducing some speculative arguments for His existence. God's existence and His attributes is a subject
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )