آگاهی و ارتباط آن با جامعه از مسائل مهم امروز بشر است .با پیشرفت تکنولوژی و بمباران اطلاعات، سطح ظاهری آگاهی افراد بالا رفته اما درواقع به دلایل مختلف در ناآگاهی به سر میصبرند .بشر از ابتدای حیات خود، با ارتباط برقرار کردن با طبیعت و همچنین انسانصهای دیگر توانسته به تبادل اطلاعات بپردازد و با همصفکری راهی برای بهتر زیستن بیابد .در طول تاریخ، عده-ای نیز بهصدنبال چراییصها و سوالاتی بودند که ذهن انسان را به خود مشغول کرده است .دغدغ این پژوهش بررسی عوامل مؤثر بر آگاهی انسان و بخصوص آگاهی اجتماعی است .محور اصلی این پروژه دیدگاهصهای نظری انتقادی و نمایند معاصر آن، یورگن هابرماس است .هگل، در بررسی آگاهی، آن را در نهایت به جوامع متصل میصکند و آگاهی از آزادی را نماد جامع آزاد میصداند .مارکس، در نقش اقتصاد و نیروهای تولید در جامعه بر آگاهی مردم و انسانصها تاکید میصکند .او معتقد است نظام سرمایهصداری و بهرهصکشی از انسانصها مانع از رشد آگاهی آنصها شده و چه بسا باعث از خودبیگانگی و ویرانی آگاهیصشان است .فلاسف اندیشه انتقادی با بهرهصگیری از نظرات کانت، هگل، مارکس، و فلاسف دیگر و البته اندکی تغییر در آراء آنصها، راه رسیدن به این آگاهی را در انتقاد دیدند .آنصها معتقد بودند، اگر بتوان نکات منفی و ایرادات هر سازمان، نهاد یا جامعه و دولت را به درستی یافت و آن را برطرف کرد، مشکل آگاهی و آزادی حل خواهد شد و بشر از این استعمار شدن توسط قدرت و سلط رسانه و دولتصها رها خواهد شد .بدین منظور، هابرماس در تقسیمصبندی سه نوع معرفت، از عقل رهاییصبخش صحبت میصکند .این نوع معرفت، معرفت به خویشتن است .دقت نظر در خود و جامعه و حل مشکلات و معایب آنصها باعث رشد و شکوفایی آگاهی در آن میصشود .عناصر مختلفی در جوامع وجود دارند که بر آگاهی مردم تأثیر میصگذارند و همچنین از آن تأثیر میصپذیرند، مثل اخلاق، مذهب، اقتصاد، سیاست، فرهنگ و ...که هرکدام را بطور گسترده میصتوان بررسی کرد .در این پژوهش به موارد اندکی از آنصها در خلال دیدگاهصهای فلاسفهصای چون هگل، مارکس و هابرماس اشاره شده است
متن يادداشت
rgen Habermas. Hegel links the awareness with societies and presents the awareness of liberty as the symbol of a free society. Marx emphasizes the role of economy and the means of production upon the public awareness. He believes that capitalism and the exploitation of human beings is an obstacle of human awareness and has spoiled their awareness. Critical philosophers following Kant, Hegel and Marx think that the awareness lies in the critics. They argue that if one can understand the deficiencies of an organization, institution, society or government and can resolve them, he will be able to reach the awareness and get rid of exploitation by the power and domination of the media and the government. Thus, Habermas speaks of liberating wisdom in relation to three type of khnowledge. This type, is the self-knowledge. To focus in society and its problems expand the awareness. Different factors affect the public awareness in a given society and vise versa, such as morality, religion, economy, politics, culture and etc. each of which can be studied. In this study, we review some of these factors through the theories of philosophers like Hegel, Marx and HabermasیHuman consciousness and its relationship with the community is an important issue today. As the result of technological developments and the abundance of information, it seems that public awareness has been expanded but in fact for various reasons they do live in ignorance. Since the beginning of her life, human beings have interacted with nature and with each other to be able to exchange information and to find a way to a better life. Throughout history, some people are looking for to answer the questions that have preoccupied the human mind. This study concerns in particular the factors affecting human consciousness and social awareness. The focal point of this study is the critical theory and its contemporary theorist, J
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )