در دوره معاصر، وضعیتی در جهان غلبه یافته که یکی از مهمترین اقتضائات تداوم زندگی بشر، تفاهم در سطح فلسفی است، چراکه در هیچ برههای از تاریخ بشر، نیاز برای تفاهم میان ملتها به اندازه عصر حاضر اینگونه شدید احساس نشده است. راهحل خروج از این وضعیت، بهتنهایی، نه در شرق یافت میشود و نه در غرب، بلکه در گفتوگو و مفاهمهٔ میان این دو است. برای رسیدن به این مفاهمه باید دست به تطبیق و مقایسه زد. اما پیش از هر مقایسهای باید از خود پرسید آیا هر تطبیقی ممکن و صحیح است؟ شرایط معناداربودن فلسفهٔ تطبیقی چیست؟ یکی از شروط مهم این است که در فلسفهٔ تطبیقی، مقایسهکننده باید بداند که هر طرف تطبیق بر چه بستری ایستادهاند، و دیگر اینکه در تطبیق فلسفه غربی و شرقی همواره باید توجه داشت که فلسفهٔ شرقی آمیختگی عمیقی با عرفان، شهود و معنویت دارد. در این مقاله بهتفصیل از شرایط معناداری فلسفهٔ تطبیقی بحث خواهد شد.