فلسفه امامت که زیر مجموعه فلسفه دین می باشد، کوشش و پژوهشی است برای اثبات و دفاع منطقی از این عقیده دینی و اینکه بدون هیچ غرضی به مسأله امامت، نگاه عقلانی داشته باشیم. از آنجا که آفرینش انسان نیز مانند سایر موجودات، دارای هدفی است و هدف از آفرینش، تکامل اوست از یک ذره بی مقدار به صورت یک انسان کامل تا جانشین خدا بر روی زمین گردد. و با توجه به اینکه دانش بشر در شناخت کامل انسان و اسرار هستی، ناقص است و دیگر اینکه انسان به مقتضای غریزه حب ذات به دنبال منفعت جوئی های شخصی است و در برنامه ریزی نمی تواند از دایره منافع فردی و گروهی به طور کامل صرف نظر کند، طبعاً برنامه های او برای رسیدن به سعادت از جامعیت کامل برخوردار نخواهد بود. به حکم عقل باید راهی به نام نبوت به روی بشر باز باشد و افرادی باشند تا یک رشته مقررات اعتقادی و عملی برای مردم بیاورند و آنان را به راه راست دعوت نمایند. و همواره انسان به وجود افرادی لایق که از جانب خدا تعیین شده اند تا رسالت هدایت و تکامل او را به عهده گیرند، نیازمند است. و بشر امروز نیز از وجود چنین راهنمایانی بی نیاز نیست. زیرا هدایت او، تعلیم و تربیتش، برپایه قسط و عدل در جامعه و داوری در اختلافات او و... نیاز او را به چنین راهنمایانی روشن می سازد. و با رفتن پیامبر هرچند وحی و نبوت پایان یافته، ولی وظایفی که بر دوش پیامبر بود ( غیر از مسئولیت ابلاغ وحی ) مسلماً پایان نیافته است و باید جانشین او این وظایف را به عهده گیرد و جانشین اوست که باید حافظ اصول و فروع اسلام و احکام و سنت پیامبر باشد و رهبری سیاسی و اجتماعی و اداره امور اقتصادی جامعه را بر عهده گیرد. با توجه به وظایفی که جانشین پیامبر عهده دار است هر عقل سلیمی می پذیرد که باید جانشین رسول خداصلی الله علیه و آله و سلم دارای همان شرایط و ویژگیهای پیامبر باشد از جمله نصب الهی است و آیات و روایاتی که دلالت بر نصب الهی علیعلیه السلام به عنوان جانشین بلافصل پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم دارند عبارتند از: 1. آیه تبلیغ 2. آیه اکمال دین 3. آیه انذار 4. آیه ولایت و احادیث در این رابطه: 1. حدیث غدیر 2. حدیث منزلت 3. حدیث یوم الدار است و آیات و روایاتی که دلالت بر نصب الهی در مورد امامان دوازده گانه دارند، عبارتست از: 1. آیه اولی الامر 2. آیه امامت ابراهیمعلیه السلام و احادیث ثقلین و سفینه دلیلی بر این مسئله می باشند.