این پایان نامه در گام نخست، با تکیه بر مقدمات تفسیر صافی، به معرفی مبانی تفسیر قرآن از دیدگاه فیض کاشانی پرداخته است. در نتیجه این بررسی، هفت مبنای تفسیری ذیل استخراج شده است: 1 رعایت نظمی شایسته و اسلوبی دقیق در تفسیر،2 الفاظ قرآن حقیقت است نه مجاز، 3 تعمیم معنا در حقایق قرآنی، 4 پرهیز از تفسیر مذموم، 5 تحریف قرآن در حد حذف مطالب غیر مخل به مقصود، 6 مبارزه با قشری گرایی در تفسیر و7 عدم عرضه مطالب غیر تفسیری. منظور از نظم شایسته تفسیری از نظر فیض، رعایت این مراحل در تفسیر است: 1 شرح الفاظ و مفاهیم آیات، 2 توجّه به موارد مطرح در علوم قرآنی، 3 استفاده از علوم روز برای تفسیر، 4 رعایت اولویتها در تفسیر دسته اول آیات که برای تفسیر نیاز به سماع از معصوم دارند؛ که این اولویتها به ترتیب، عبارتند از: استفاده از محکمات قرآن، روایات تفسیری امامیه، روایات تفسیری اهل سنت و تأویلات غیر معصومین واجد شرایط؛ و 5 ذکر نظرات مفسران دیگر در دسته ی دوّم آیات که بدون سماع از معصوم نیز قابل فهم و تفسیرند. در گام بعد نویسنده، به بررسی وفاداری فیض کاشانی به مبانی مورد ادعای خود، در متن تفسیر صافی پرداخته و در نهایت درباره ی این وفاداری نتیجه گیری نموده است.