نظریه وحدت وجود که تبییتی است از حقیقت هستی از مباحث پر اهمیت و اساسی عرفان و فلسفه به شمار می رود که همراه با ذوقیات عرفانی می تواند افقهای تازه ای در مقابل دیدگان موحدان بگشاید. نظریه وحدت وجود به عنوان یک نظام فکر0ی تا قرن هفتم هجری قمری پیش از محیی الدین عربی در جهان اسلام و حکمت اسلامی مطرح نبوده یا دست کم به گونه ای کامل مشروح و منظم تدوین نگردیده بوده است. بنابراین تردیدی نیست که وحدت وجود مطرح در فلسفه صدرالمتالهین ریشه عرفانی دارد. هنر ملاصدرا اما این است که توانسته است برای این نظریه پایه های فلسفی محکمی فراهم آورد. وحدت وجود از مباحث غامض و پیچیده عرفان و فلسفه است زیرا نظریات و تفاسیر مختلف و متعددی از آن ارائه شده است همچن ن به علت آنکه نظریه پردازان آن در پردازش عقاید خود دارای اصطلاحات و زبان و رهیافت واحدی نیستند به علاوه استعمال واژه ها و اصطلاحات مشترک و ابهامات فراوان در غالب آثار آنان به چشم می خورد جملگی پژوهش در این مقوله را با مشکل مواجه می سازد. از زمان طرح نظریه وحدت وجود تا کنون همواره مخالفان جدی و سرسختی بویژه در میان متکلمان و مدافعان رسمی ادیان داشته است. البته اساس انکار و اتهام به قائلان وحدت وجود از یک سو برخاسته از عدم تدبر صحیح و واژه هایی است که در عبارات آنها وارد شده است که همین موجب شده تا زبان به طعن و ناسزا بگشایند از سوی دیگر مخالفان این گونه می پندارند که عقیده به وحدت وجود با بعضی معتقدات دینی در تضاد خواهد بود لذا با آن مخالفت و قائلانش را تکفیر نموده اند. بررسی کلی در آثار ملاصدرا از این نکته حکایت دارد که وی در آثار خود هم از وحدت تشکیکی وجود سخن گفته و هم در تحقیقات نهایی وحدت وجود را به سبک اهل عرفان مطرح میسازد. این حکیم الهی خود نیز تصریح دارد که ما در بدایات با قومیم و در نهایات از آنها جدا میشویم. لذا در ابتدا با وحدت تشکیکی وجود بحث را آغاز می نماید و سپس در فصول عرفانی اسفار یعنی مباحث علت و معلول که بحث خیلی اوج می گیرد. درست به مانند محیی الدین وحدت شخصی وجود را به اثبات می رساند. این نکته در فلسفه متعالیه صدرایی بسیار حائز اهمیت و شایان توجه است. خود وی نیز این امر را توفیقی بزرگ از برکت فضل و عنایات خداوند فیاض می داند