پارادوکس مرتبه مثالی نفس حادث در نفس شناسی صدرالمتألّهین
نام نخستين پديدآور
معصومه سادات سالک
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
موجودات مثالی به رغم تجرد، از عوارض ماده (مقدار، اندازه و شکل) خالی نیستند؛ در حالی که این عوارض، به گونه ای در تعین شخصی و در نتیجه تفرد موجودات، نقش دارند و باعث جزئی شدن این صور می شوند. با فرض «مرتبۀ مثالی» برای نفس انسانی، می توان سابقه ای در این عالم برای انسان تصور کرد. در این تصور به تعداد افراد مادی کثرت عددی خواهیم داشت. بنا بر نظر ملاصدرا نفس انسانی، جسمانیة الحدوث است و سابقۀ چنین نفسی، به وجود جمعی عقلانی در صقع ربوبی و یا عالم مفارقات عقلی، ارجاع داده می شود. با این تفسیر، هم حدوث نفس انسان محفوظ می ماند و هم پیامدهای عقلی محال و توالی فاسد قدم نفس، مجال بروز نمی یابند. بنابراین سلسلۀ تنزلات به ویژه مراتب قبلی وجودات تنزل یافته در قوس نزول، با مبنای حدوث جسمانی نفس، چندان قابل جمع به نظر نمی رسد و پیشینۀ وجود عقلی نفس با وجود تأکید فراوان صدرالمتألهین بر وجود مثالی موجودات تبیین چگونگی حدوث آن را از مرتبۀ عقلی به عالم ماده، دشوار می سازد. شاید بتوان این ناسازگاری را با فرض سابقۀ مادۀ بدن، به عنوان متحد صورت انسانی، حل کرد؛ اما ماده در فلسفۀ صدرایی نقش کم اهمیتی دارد، و علاوه بر آن ابداعی است و نمی تواند در این مرتبه نقشی داشته باشد. بر اساس مبانی صدرایی، فرض پیوند مستقیم میان مادۀ متحد با صورت (در عالم ماده) با مادۀ مثالی، فرضی نادرست است. در پاره ای از آثار عباراتی می توان یافت که اعتقاد به مرتبۀ مثالی نفس انسانی را در سلسلۀ نزولی نشان می دهد و وجه قدم نفس را تقویت می کند و بر ابهامات نظریۀ «جسمانیة الحدوث» می افزاید.