بررسی و تحلیل نظریه کیفیات اولیه و ثانویه در فلسفه جدید
نام نخستين پديدآور
پدرام پورمهران
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
چکیده (فارسی): نظریه کیفیات اولیه و ثانویه، مبتنی بر دوگانه انگاری عالم اس ت. برخی از خصوصیات اشیا مانند شکل، اندازه، حجم، حرکت و سکون، در عالم خارج موجود است و برخی دیگر مانند رنگ، بو، مزه و صدا وابسته به ادراک و غیر واقعی است . کیفیات اولیه، چون با جنبه پایدار اش یا ارتباط دارد، واقعی است، اما کیفیات ثانویه، به دلیل تغییرپذیری، ناپایدار و غیرواقعی است . این نظریه، هم در فلسفه باستان مطرح می شود و هم در فلسفه جدید . در عصر باستان، دموکریتوس، بر مبنای نظریه اتمی، تمایز میان کیفیات اشیا را مطرح می کند . این نظریه، که پا سخی است بر مسئله وحدت و کثرت الئاییان، مبنایی مابعدالطبیعی دارد و از داده های علمی گرفته نشده است، از این رو، در برابر مابعدالطبیعه ارسطو، نمی تواند ایستادگی کند . ارسطو، با توسل به عقل عرفی، نظریه جوهر و عرض را مطرح می کند؛ جوهر با همه اعراضش، در عالم خا رج ، وجود دارد . تصورات این اعراض، از عالم عینی برآمده و مطابق با آن است . بیش تر فیلسوفان مسلمان و مسیحی، در قرون وسطا، از این نظریه پیروی می کنند. در عصر جدید، تمایز میان کیفیات، در آراء کپلر و گالیله، دوباره مطرح می شو د. این نظریه، با مبنایی علمی، وارد ف لسفه جدید می شود و بر آراء فیلسوفانی چون دکارت، لاک، بارکلی و هیوم، تأثیراتی ژرف برجای می گذارد . با چنین مبنایی، نظریه جوهر و عرض ارسطو نفی می شود؛ عینیت عالم توجیه ناپذیر می گردد؛ و سرانجام آنچه برجای می ماند، تنها ذهن و تصوراتش است .