رضی الدین علی بن موسی بن جعفر طاووس حسنی (589-664) از عالمان پرنفوذ شیعه در قرن هفتم است که در زمینه های مختلف صاحب رأی بوده و شخصیت او جاذبه های فراوانی دارد و آرای او در زمینه های گوناگون جالب است. روحیه ی عرفانی و عبادی سید، مهمترین بعد از شخصیت اوست که بر تمام دیگر ابعاد ذهنی و شخصیتی او سایه افکنده است. در باب کلام، هر چند که او رسماً موضعی ضد کلامی (به ویژه کلام عقلی) دارد و ورود به کلام را چندان خوشایند نمی دارد، عملاً وارد این حوزه شده است و در باب های مختلف کلام آرایی دارد. او بیشتر به کلام نقلی تمایل دارد و به جای استفاده از استدلال عقلی، کلام نقلی را می پسندد. از همین رو، او در باب خداشناسی، به خداشناسی فطری قایل است و وجود خدا را امری فطری و بی نیاز از استدلال می داند. او در باب خداشناسی اندیشه ای کاملاً تنزیهی دارد. ابن طاووس در باب اسماء و صفات الهی کم تر وارد شده و بر پایه ی همان روحیه ی عبادت خود، در باب توحید عبادی مطالبی دارد. در بحث جبر و اختیار، سید به شدت از اختیار دفاع می کند و به نظر می رسد از نظریه ی امر بین امرین دور شده است. سید نبوت را به دلیل نقص دستگاه شناختی انسان و اتمام حجت، امری ضروری می داند. از منظر او انبیا از همه ی گناهان و خطاهای عمدی و سهوی معصوم هستند، اما علم انبیا محدود است و وحی نیز به انبیا اختصاص *. امامت مهمترین بخش اندیشه کلامی ابن طاووس است و در این باب حقیقتاً قوی و چیره دست است و از امامت خوب دفاع می کند. او هم در استدلال بر امامت اهل بیت و هم در نقد استدلال مخالفان و هم در پاسخ به اشکالات آنان تلاش کرده و مواضع علمی محکمی دارد. مهدویت و آخر الزمان شناسی، باب دیگری از اندیشه ی کلامی اوست. وی هر چند مباحث مربوط به مهدویت را به خوبی تبیین کرده است، کتابی در ملاحم و فتن دارد که چندان معتبر نیست. ابن طاووس از ایمان تعریفی ارجایی ارائه کرده و عمل را جزو ایمان نمی داند. بر همین اساس او مرتکب کبیره را لازم العقاب نمی داند، چه رسد به اعتقاد به خلود او در آتش.