با توجه به تعدد معانی و مصادیق هنر و انحطاط آن در برخی حوزه های فکری و فعلی، بازیابی مفهوم سازوار با نمونه های اصیلی که زیبایی حقیقی را در خود می پرورد، ضرورت یافته و شکوه متعالی آن (هنر) را که در مسلخ مصادیق کاذب قربانی می شود، بازنمایی می کند. با دست یافتن به این معنا، ارزیابی نظری موسیقی نیز جایگاه ویژه ای خواهد یافت. زیرا وجوه الهام بخش موسیقی نقشی تعالی آفرین به آن خواهد بخشید. این تعالی در احیای عشق و ابراز حقیقت به ثمر خواهد نشست و از این رهگذر، سالک کوی دوست، غم هجران را به غزل احساس حضور در حضرتش و از طریق موسیقی موانست با او جبران خواهد کرد و محبت و معرفت را ارتقا خواهد بخشید.