وجود تعدد و تنوع در تعاریف دین، نه به معنی غیر محصل بودن تلاش های نظری دین پژوهان سلف در این راه است و نه مانع از ادامه آن توسط دین پژوهان بعد از ایشان می شود. مهم، حصول اشراف بر فحوا و غلبه بر تکثر آن ها است که از طریق گونه شناسی به دست می آید. رایج ترین گونه شناسی از تعاریف دین، جداسازی آن ها بر حسب جوهری یا کارکردی بودن تعریف است که چون نمی توانست انواع موجود و متصور را به خوبی پوشش دهد، کنار گذاشته شد و مبنای دیگری ذیل عنوان تحویلی - غیرتحویلی اتخاذ گردید. این گونه شناسی علاوه بر کمک فوق، امکان و شرایط لازم برای عرضه تعریف دیگری از دین را فراهم می آورد که از شمول و تطابق بیشتری نسبت به تعاریف موجود برخوردار است. دین به مثابه عامل انگیزه بخش و نشان دهنده راه و مقصد فراروی، تعریف مختار این مقال است که اعتبارش را علاوه بر براهین و قیاسات مبناشناختی، از تعابیر قریب المعنای دین پژوهان درباره دین گرفته است.