هرمنوتیک فلسفى یکى از مهم ترین رویکردهاى هرمنوتیکى است که مارتین هایدگر آن را پایه ریزى و تبیین کرد و هانس جورج گادامر آن را تدوین کرد و توسعه بخشید. گادامر که شاگرد خصوصى هایدگر بود، در معروف ترین اثرش در هرمنوتیک به نام حقیقت و روش به تحلیل و نقدى گسترده و پرمحتوا از اندیشه هرمنوتیک روشى پرداخت. هرمنوتیک روشى، بر ارائه اصول و قواعد و روش شناسى تفسیر صحیح متون همت مى گمارد؛ اما گادامر بنیان هرمنوتیکى خود را بر نفى روش و پدیدارشناسى فهم وجودى استوار مى سازد و با اتکا بر اصول هرمنوتیکى خود، الگوى مفاهمه دیالکتیکى را ارائه مى دهد. این نوشتار، کیفیت ابتناى فلسفه هرمنوتیکى گادامر بر نفى روش را توصیف و تحلیل مى کند تا از این رهگذر بتواند علاوه بر تبیین «مفاهمه دیالکتیکى مبتنى بر پرسش و پاسخ» به منزله روش بدیل گادامر در نفى روش، فرصتى براى بررسى این روش در اختیار قرار دهد و روشن خواهد شد که الگوى وى، داراى مشکلات پرشمارى از قبیل ابهام، دور و تسلسل است.
موضوع (اسم عام یاعبارت اسمی عام)
عنصر شناسه ای
روش;هرمنوتیک روش شناختی;هرمنوتیک فلسفی;هرمنوتیک;
تقسیم فرعی موضوعی
رابطه لفظ و معنا;سوبژکتیویسم;پدیدار شناسی ( عام );روش شناسی علوم انسانی;دیالکتیک;علوم انسانی (سایر);گفتگوی مفسر و متن;سوبژکتیویسم تفسیری;روش شناسی;واقعه انگاری فهم;روش شناسی نفی روش;تقدم روش بر روش شناسی;بازگشت فهم به اشیاء;دیالکتیک مفاهمه;رابطه معنا و فه