تبریز: دانشگاه تبریز، دانشضکده زبانهای خارجی، گروه ادبیات فارسی
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۳۳۰ص.
Other Physical Details
:۳۰*۲۹س.م +لوح فشرده
NOTES PERTAINING TO PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC.
Text of Note
چاپی
INTERNAL BIBLIOGRAPHIES/INDEXES NOTE
Text of Note
واژه نامه بصورت زیرنویس
Text of Note
کتابنامه ص:۳۲۶-۳۳۰
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
کارشناسی ارشد
Discipline of degree
زبان وادبیات فارسی
Date of degree
۱۳۸۲/۱۱/۲۵
Body granting the degree
تبریز: دانشگاه تبریز، دانشضکده زبانهای خارجی، گروه ادبیات فارسی
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
چکیده مولانا جلال الدین رومی یکی از شگفتیهای فرهنگ و ادب ایران است .نگاه خاص او به شعر واندیشههای حیرت آفرینش در طول تاریخ ادبی ایران بینظیر بوده است .مولانا در بین محققین عمدتا با دو چهرة خورشیدی و سوزان صدیوان کبیر و چهرة دریائی صمثنوی معنوی شناخته شده است .عمدة توجه محققین تاکنون در حوزة مثنوی بوده است .تا امروز هم این اندیشهها در بین فیلسوفان و عارفان رواج کامل دارد .نگارنده، با انتخاب موضوع صطبیعت و ارتباط آن با اندیشههای مولانا شروع به پژوهش در دیوان کبیر کرده است و با خواندن و تامل در دیوان ۳۶۰۰۰ بیتی به جستجوی مناسبتهای عناصر طبیعت و اندیشههای عرفانی مولانا پرداخته است .هر کدام از عناصر وقتی تکتک مورد بررسی قرار میگرفت، برخی از نتایج قابل پیشبینی بود) نظیر صشیر که عشق و عاشق است .(اما برخی از آنها حیرت آفرین و دور از انتظار بود) نظیر :آب، خزان، بهار و .( خورشید تابان دیوان کبیر چهرة شمس تبریزی است .علاوه بر این، تجربههای مولانا با صتئوری عشقدر آزمایشگاه متنوع طبیعت در بین حیوانات و جمادات مورد مطالعه قرار گرفت و مشاهده شد .که او توانسته است تاثیر این اکسیر اعظم را در وجود آنها نیز به اثبات برساند.با توجه به موضوع رساله، هر چند بخشی از اندیشههای مولانا مورد بررسی واقع شد یک نتیجه کلی به دست آمد که قابل تعمیم به تکتک عناصر است :یک دور در اندیشه های مولانا وجود دارد .این ویژگی غالبا مختص دیوان کبیر است .چرخهای که فاز اول آن از صفرا واقعیت شروع میشود .مولانا این اندیشهها و تفکرات را از آن برتر که در اکثر موارد شمس تبریزی نماد آن فرا واقعیت است- اخذ میکند و در قالب کلمات و جملات رایج در واقعیت و عالم محسوسی میریزد و با این شگرد خواننده را دوباره با خود به آن فرا واقعیت میکشاند و با عبور از فاز دوم دوباره به آن فاز اول پیوند میدهد گویا مولانا با عبور دادن خواننده از کوچه پس کوچههای طبیعت، او را به فرا واقعیت میبرد.جریان عادی شعر و شاعری و توصیف محسوس و انتزاعی طبیعت نیز در کنار تمام چیزهای دیگر در دیوان موجود است اما در سایه فربه شدن آن اندیشههای برتر، چنان لاغر شده است که تنها رد پای محوی از آن باقی مانده است.