بررسی نقش کانالهای پتاسیمی Kir4-1 در سرکوب منتشر قشری ناشی از استروک ایسکمیک در مدل حیوانی
General Material Designation
[پایان نامه]
First Statement of Responsibility
ابراهیم بهزاد
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Name of Publisher, Distributor, etc.
دانشگاه علوم پزشکی تهران، دانشکده پزشکی
Date of Publication, Distribution, etc.
۱۳۹۹
PHYSICAL DESCRIPTION
Specific Material Designation and Extent of Item
۱۰۷ص
Other Physical Details
جدول،نمودار
Accompanying Material
سی دی
DISSERTATION (THESIS) NOTE
Dissertation or thesis details and type of degree
دکتری تخصصی(PHD)
Discipline of degree
علوم اعصاب
Text preceding or following the note
۱۹/۷۸
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
سرکوب منتشر قشری به افت ناگهانی، طولانی مدت و منتشر شونده در عملکرد قشر مغز گفته می شود که ناشی از دپلاریزاسیون طولانی مدت و غیرطبیعی سلولهای بافت عصبی به همراه تغییرات وسیع در سطح یونها و ناقلهای عصبی مختلف در بافت مغز می باشد. این پدیده در بیماریهای مهم نورولوژیک مثل صرع، سکته مغزی، میگرن با آورا و ضربات مغزی به وفور رخ داده و سبب گسترش ضایعه در برخی از بیماریها مانند سکته مغزی یا تداوم اختلال در برخی دیگر مانند صرع می گردد. افزایش شدید غلظت پتاسیم فضای خارج سلولی عامل آغازین در آبشار بیوشیمیایی سرکوب منتشر قشری است و از آنجا که کانالهای پتاسیمی مختص آستروسیتها به نام Kir4.1 مهمترین عامل در بافرینگ فضایی پتاسیم در شرایط طبیعی هستند بر آن شدیم تا نقش این کانالها را در فرایند سرکوب منتشر قشری در مدل سکته مغزی ایسکمیک شناسایی کرده و اثر تغییرات میزان کانال را بر حجم ضایعه ایسکمیک مورد ارزیابی قرار دهیم. متاسفانه دارویی برای تقویت عملکرد کانال وجود ندارد و برای تهیه وکتور ویروسی که با استفاده از آن بتوانیم افزایش بیان کانال را در مدل حیوانی ایجاد کنیم نیز دچار مشکلات فراوان از نظر طولانی شدن زمان تهیه و هزینه های بسیار بالا شدیم، بدین جهت از داروهای مهار کننده عملکرد یا کاهش دهنده بیان کانال برای بررسی نقش آن در سرکوب منتشر قشری و حجم ضایعه ایسکمیک استفاده کردیم. داروی مورد استفاده در بخش سلولی نورتریپتیلین بود که در مطالعات پچ کلامپ برای مهار عملکرد کانال مذکور به طور معمول استفاده می شود و در بخش حیوانی نیز با توجه به عدم اثربخشی مناسب نورتریپتیلین در مطالعات حیوانی، از بومتانید استفاده کردیم که اثربخشی آن بر کاهش حجم ضایعه ایسکمیک و نیز تورم ناشی از ایسکمی در بافت مغز مشخص شده و با توجه به اثراتی که بر ناقلهای یونی در بافت مغز دارد احتمال تاثیرگذاری آن بر عملکرد کانالهای Kir4.1 و تاثیر بر حجم ضایعه ایسکمیک از این طریق دور از ذهن نیست. در آزمایشات سلولی از برشهای بافت مغزی استخراج شده از رت برای ارزیابی اثر نورتریپتیلین بر خصوصیات امواج دپلاریزاسیون منتشر القاء شده توسط کلرید پتاسیم در ثبتهای خارج سلولی و نیز میزان تحریک پذیری نورونها را در ثبتهای داخل سلولی استفاده کردیم. در بخش حیوانی نیز اثر تزریق بومتانید کمی پیش از ایجاد مدل سکته مغزی را بر امواج دپلاریزاسیون، حجم ضایعه و تورم، تست رفتاری و میزان بیان کانال نسبت به گروه شاهد مقایسه کردیم. نتایج مجموع دو بخش سلولی و حیوانی نشان دادند که ایجاد تغییرات در کانال Kir4.1 سبب تغییراتی با نسبت عکس در خصوصیات امواج ناشی از سرکوب منتشر قشری می گردند که تایید کننده فرضیه اصلی ما بود اما شواهدی مبنی بر تغییر حجم ضایعه در اثر این تغییرات مشاهده نشد که می توان عللی همچون وجود آستانه ای برای تغییرات امواج جهت تاثیر بر حجم ضایعه یا نیاز به تغییر خصوصیات متعدد امواج برای تاثیر بر حجم ضایعه را عنوان کرد. با توجه به موفقیت این طرح در یافتن نقش تغییرات کانالهای Kir4.1 در سرکوب منتشر قشری پیشنهاد می شود داروهایی برای تقویت عملکرد کانال طراحی شود که با استفاده از آنها بتوان مهار سرکوب منتشر قشری و کاهش حجم ضایعه ایسکمیک را در حیوان و سپس در صورت موفقیت، در کارآزماییهای بالینی مورد ارزیابی قرار داده و برای کاهش عوارض مبتلایان به سکته های مغزی در ساعات و روزهای اولیه ابتلا مفید واقع گردد.