میان قوه وهم و شیطان شباهت هاى بسیارى وجود دارد؛ تا جایى که مى توان وهم را در مملکت وجود انسان که عالم صغیر است به شیطان تشبیه کرد و شیطان را وهم عالم کبیر دانست. لذا شناخت هریک از واهمه و شیطان مى تواند ما را در شناخت دیگرى یارى رساند؛ همان طور که صدرالمتألهین در آثار خود این کار را انجام داده است. نقش وهم در وجود شیطان، نقشى اساسى است و از نظر صدرالمتألهین سقف ادراکات شیطان و نهایت علمى که او مى تواند بدان دست یابد ادراکات وهمى است و او قدرت رسیدن به ادراکات ناب عقلى را ندارد؛ بنابراین شیطان در نهایت جهل مرکب است. از سوى دیگر تنها راه نفوذ شیطان به نفس انسان، قوه وهم است و او براى اضلال انسان راه نفوذ دیگرى ندارد. از این جهات و نیز جهات دیگر، رابطه شیطان و قوه وهم بسیار مستحکم است و هرچه یکى بیشتر شناخته شود، دیگرى نیز بهتر شناخته شده است. این مقاله به دنبال شناخت و تصویر صحیح تر از واهمه و شیطان به وسیله مقایسه آنها و بیان رابطه آنها با یکدیگر است که نتیجه عملى آن انگیزش به سوى طلب معرفت و جلوگیرى از نفوذ شیطان و حرکت به سمت کمال انسانى است.
صورت های نفسانی;ضلالت;معرفت حقیقی;فلسفه وجودی شیطان;جن;جنود عقل و جهل;جهل مرکب;کمال معرفت انسان;رابطه تجرد و معرفت;ادراکات شیطان;تسلط وهم بر عقل;لطافت جسم شیطان;سیمیا;جهل شیطان;نزاع وهم و عقل;انواع کثیر انسان;عوامل نفوذ شیطان;انسان شناسی ملاصدرا;پیروی از