مطالعهی اثرات حشرهکشی و بیوشیمیایی مخلوط برخی حشرهکشهای سیستمیک و تماسی روی شتهی سبز هلو Myzus persicae (Sulzer) و بررسی کارایی آن ها با استفاده از نانوحاملصهایص زیستصسازگار
عنوان اصلي به زبان ديگر
Insecticidal and biochemical effects of mixtures of certain systemic and contact insecticides on Myzus persicae (Sulzer) and investigation of their efficacy using biocompatible nanocarriers
نام نخستين پديدآور
/فاطمه گرایلی مرادی
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
: کشاورزی
تاریخ نشرو بخش و غیره
، ۱۳۹۸
نام توليد کننده
، راشدی
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۱۴۵ص
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
چاپی - الکترونیکی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
کارشناسی ارشد
نظم درجات
حشرهشناسی کشاورزی گرایش سمشناسی و فیزیولژی حشرات
زمان اعطا مدرک
۱۳۹۸/۰۶/۰۷
کسي که مدرک را اعطا کرده
تبریز
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
شتهی سبز هلو،Myzus persicae Sulzer ، یکی از مهمصترین شتههای آفت گیاهان در سراسر جهان است .استفادهصی بیش از حد از آفتصکشصهای شیمیایی برای کنترل این آفت و راهکارهای با سازگاری بالا در واکنش به حشرهصکشصها در این حشره، موجب ایجاد مشکلات صمحیط زیستی بسیار و بروز مقاومت به چندین گروه از حشرهصکشصها شده است .یک راهکار شناخته شده برای مدیریت مقاومت و یا تاخیر در ایجاد مقاومت آفات به آفتصکشصها، استفاده از مخلوط آفت-کشصهاص است .استفادهصی از فناوری نانو و نانوحاملصهای زیستصسازگار و زیستصتخریبصپذیر در فرموله کردن آفتصکشصها نیز میصتواند کارایی فرمولاسیونصها و حفاظت از محیط زیست را بهبود بخشد .در این پژوهش، اثر حشرهصکشی ایمیداکلوپرید، پایصمتروزین، لمداسایصهالوترین و دلتامترین با استفاده از روش غوطهصور کردن برگ روی شتهصی سبز هلو مورد بررسیص اولیه قرار گرفت .ایمیداکلوپرید) سیستمیک (و لمداسایصهالوترین) تماسی (دارای بالاترین اثر حشرهصکشی بودند و برای آزمایشصهای اختلاط انتخاب شدند .ریزپوشانی همزمان این حشرهصکشصها با استفاده از نانولیپوزومصها به عنوان حامل) برای رساندن همزمان آنصها در مکان هدف (انجام شد .نانولیپوزومصها با استفاده از روش تزریق اتانول تهیه و با استفاده از غلظتصهای مختلف کیتوسان پوششصدار شدند .نانوذرات از طریق دستگاهصهای انتشار نور پویا(DLS) ، میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و طیفصسنجی فروسرخIR) - (FTمشخصهصیابی شدند .فعالیت صماندهصی مادهصی تکنیکال ایمیداکلوپرید، لمداسایصهالوترین و مخلوط آنصها و اثر مواد همراه در فرمولاسیونصهای نانو و تجاری مخلوط این حشره-کشصها مورد ارزیابی قرار گرفت .مطالعات بیوشیمیایی نیز به منظور درک بهتر سازوکارهایی که در برهمکنش بین این دو حشرهصکش و فرمولاسیون نانوی آنصها شرکت میصکنند، انجام شدند .نتایج مطالعات سمشناختی اثرات تشدیدکنندگی قابل توجهی را در نسبت ۲: ۱ مادهصی تکنیکال ایمیداکلوپرید و لمداسایصهالوترین و فرمولاسیون نانو آنصها نشان دادند .هر دو حشرهصکش با موفقیت در نانولیپوزومصها بارگیری شدند .کارایی بارگیری لمداسایصهالوترین و ایمیداکلوپرید به ترتیب حدود ۹۳ و ۵۱ درصد بود .اندازهص و بار الکتریکی ذرات پس از پوششصدار شدن با کیتوسان ( (W/V ۱/۰ به ترتیب nm ۶۹ وmV ۳۱ + بود .مدت زمان فعالیت صماندهصی مادهصی تکنیکال ایمیداکلوپرید، لمداسای-هالوترین و مخلوط آنصها به ترتیب۴۸ ، ۲۲ و ۲۶ روز پس از تیمار بود .بررسی اثر مواد همراه روی فعالیت مانده نشان داد که غلظت کیتوسان اثر قابل توجهی بر فعالیت ماندهصی فرمولاسیونصهای نانو داشت .اثرات حشرهصکشی و طول دورهصی فعالیت ماندهصی نانوفرمولاسیونصها میصتواند با تغییر غلظت کیتوسان در فرمولاسیون نهایی تنظیم شود .براساس نتایج بررسیصهای بیوشیمیایی، پیشنهاد صمیصشود که سیتوکروم P۴۵۰ نقش مهمی را در برهمکنشصهای تشدیدکنندگی بین ایمیداکلوپرید و لمداسایصهالوترین به عهده دارد .مقدار آنزیم سیتوکروم P۴۵۰ و فعالیت آنزیم گلوتاتیون- اس- ترانسفراز در شتهصهای تیمار شده با فرمولاسیون نانوی ایمیداکلوپرید + لمداسایصهالوترین کمتر از مخلوط مادهصی تکنیکال این حشرهصکشصها بود .با در نظر گرفتن یافتهصهای هر دو مطالعات سمشناختی و بیوشیمیایی، نانوفرمولاسیون ایمیداکلوپرید و لمداسایصهالوترین به دلیل حفظ اثرات تشدیدکنندگی و محافظت از مادهصی موثر در برابر آنزیمصهای غیرسمیصکننده میصتواند در به تاخیر انداختن مقاومت به هر یک از این حشرهصکشصها با ارزش باشد .مطابق با چرخهصی زندگی M. persicae، استفاده از مخلوط ایمیداکلوپرید و لمداسایصهالوترین میصتواند فعالیت صمانده را بیشتر از استفادهصی تنهای آنصها بهبود بخشد .نانوحاملصهای لیپیدی میصتوانند به منظور بهبود بیشتر اثرات صماندهصصی این مخلوط استفاده شوند .همچنین نانوحاملصهای لیپیدی به دلیل سازگاری بیشتر با محیطصزیست میصتوانند جایگزین مناسبصتری برای فرمولاسیون مخلوط تجاری این حشرهصکشصها باشند
متن يادداشت
The green peach aphid, Myzus persicae Sulzer, is one of the most important plant pests worldwide. The excessive use of chemical pesticides to control this pest and the highly adaptive strategies in response to insecticides has resulted in many environmental problems and resistance of this insect to several groups of insecticides. A well-known strategy for managing or delaying the development of resistance is the use of mixtures of pesticides. The use of nanotechnology and biocompatible and biodegradable nanocarriers in formulating pesticides could improve efficiencies of formulations and environmental protection. In this research toxicity of pymetrozine, imidacloprid, deltamethrin and lambda-cyhalothrin on green peach aphid was initially assessed using leaf dipping method. The pyrethroid lambda-cyhalothrin and neonicotinoid imidacloprid had the highest insecticidal effect and were chosen for the joint action. Co-nanoencapsulation of these insecticides was prepared using liposomes as nanocarrier to simultaneously deliver these insecticides. The nanoliposomes were prepared using ethanol injection and coated with different concentrations of chitosan. Nanoparticles were characterized by dynamic light scattering (DLS), scanning electron microscope (SEM) and FT-IR spectroscopy. In this study, residual activity of technical grade imidacloprid, lambda-cyhalothrin and their mixture and the effect of adjuvants used in commercial and nano formulations of these insecticides on M. persicae was investigated. Biochemical studies were carried out to understand the mechanisms involved in pyrethroid and neonicotinoid interactions and their nano-formulation. Toxicological studies showed a considerable synergistic effect at 2: 1 ratio of technical grade imidacloprid and lambda-cyhalothrin and their nano-formulation. Both imidacloprid and lambda-cyhalothrin were successfully encapsulated in nanoliposomes. The encapsulation efficiencies of lambda-cyhalothrin and imidacloprid were about 93 and 51 , respectively. The size and surface charge of the particles produced were about 69 nm and +31 mV after being coated with chitosan (0.1 , W/V). Duration of residual activity of technical grade imidacloprid, lambda-cyhalothrin and their mixture was 48, 22 and 26 days after treatment, respectively. Investigating the effect of the adjuvants on residual activity showed that chitosan concentration had a significant effect on the residual activity of nano-formulations. The insecticidal eects and duration of residual activity of nano-formulations could be adjusted by changing the concentration of chitosan in nal formulation. Based on the enzymatic analysis, it can be proposed that cytochrome P450s may have played an important role in synergistic interactions between imidacloprid and lambda-cyhalothrin. Cytochrome P450s content and activity of glutathione-S-transferases in the aphids treated with nano-formulation of imidacloprid + lambda-cyhalothrin were less than mixture the technical forms of these insecticides. Considering toxicological and biochemical findings, nano-formulation of co-encapsulated imidacloprid and lambda-cyhalothrin may be valuable in delaying the development of resistance to either of these insecticides due to preservation of synergistic effects and protection of the active ingredients against detoxification enzymes. In accordance with the life cycle of M. persicae, imidacloprid and lambda-cyhalothrin can be used as a mixture to improve the residual effects more than their use alone. To improve this mixture even further lipid nanocarriers can be used. This can be suitable alternative to conventional combination of these insecticides due to their more environmental compatibility
عنوان اصلی به زبان دیگر
عنوان اصلي به زبان ديگر
Insecticidal and biochemical effects of mixtures of certain systemic and contact insecticides on Myzus persicae (Sulzer) and investigation of their efficacy using biocompatible nanocarriers
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )