بررسی تنوع گونهای کنههای بالاخانوادهی Tetranychoidea (Acari: Trombidiformes)مزارع و باغات منطقهی مغان و مقایسهی کارآیی شکارگرهای Stethorus gilvifrons Mulsant و Orius albidipennis Reuterروی کنهی Tetranychus urticae Kochدر شرایط آزمایشگاهی
عنوان اصلي به زبان ديگر
Species diversity of superfamily Tetranychoidea (Acari: Trombidiformes) in crop fields and orchards of Moghan area and comparing the efficiency of predators; Stethorus gilvifrons Mulsant, ۱۸۵۰ and Orius albidipennis Reuter, ۱۸۸۴ on Tetranychus urticae Koch, ۱۸۳۶ under laboratory conditions
نام نخستين پديدآور
/مسعود تقیزاده
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
: کشاورزی
تاریخ نشرو بخش و غیره
، ۱۳۹۷
نام توليد کننده
، میرزائی
مشخصات ظاهری
نام خاص و کميت اثر
۳۵۷ص
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
چاپی - الکترونیکی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
دکتری
نظم درجات
حشرهشناسی کشاورزی- گرایش کنهشناسی و سیستماتیک حشرات
زمان اعطا مدرک
۱۳۹۷/۱۱/۰۳
کسي که مدرک را اعطا کرده
تبریز
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
فون کنهصهای بالاخانوادهصی Tetranychoidea در منطقهصی مغان) استان اردبیل(، طی سالصهای۱۳۹۳ - ۱۳۹۴مورد بررسی قرار گرفت .نمونهصها از خاک و اندامصهای هوایی گیاهان زراعی غالب در منطقه، درختان میوه و نیز علفصهای هرز جمعصآوری شده و به آزمایشگاه برای استحصال کنهصها انتقال یافتند .کنهصها از روی برگصهای گیاه با استفاده از قلمصموی شماره صفر در زیر استریومیکروسکپ برداشته شده و یا از نمونهصصهای خاک با استفاده از قیف برلیز استحصال شدند .کنهصهای جدا شده در محلول نسبیت شفاف شده و با استفاده از محلول هویر اسلایدهای میکروسکپی تهیه گردیدند .اسلایدها به منظور خشک شدن هویر، در داخل آون در دمای ۴۵ -C ۵۰به مدت دو هفته قرار گرفتند .در این مطالعه، در مجموع ۳۵ گونه متعلق به ۱۲ جنس و سه خانواده شناسایی شدند .بین این نمونهصها، دو گونه برای فون دنیا و یک خانواده، ۸ جنس و ۲۹ گونه برای فون کنهصهای استان اردبیل جدید بودند .بیشترین تعداد نمونه در هر یک از سه خانوادهصیTetranychidae ، Tenuipalpidae و Linotetranidae به ترتیب متعلق به گونهصهایTetranychus urticae ، Cenopalpus bakeri و Linotetranus astragalusi بودند .کفشدوزک Stethorus gilvifrons Mulsantاز خانوادهصی Coccinellidae و سن شکارگر Orius albidipennis Reuterاز خانوادهصی Anthocoridae دو شکارگر مهم کنهصخوار در ایران هستند .به منظور ارزیابی پتانسیل این دو شکارگر در کنترل زیستی کنهصی تارتن دولکهصای Tetranychus urticae Koch از خانوادهصی Tetranychidae و مقایسهصی راهبرد تولیدمثلی آنصها، مطالعهصی دو به دوی جدول زندگی همراه با روابط انرژی با شکار در شرایط آزمایشگاهی) دمای ۲۷C ۱، رطوبت نسبی۶۵ ۵ و دورهصی نوری ۱۶ ساعت روشنایی و ۸ ساعت تاریکی (انجام شد .نرخ بقا قبل از بلوغ، ۷۳ برای S. gilvifrons و ۴۴ برای O. albidipennisبود .زمان نشو و نما در S. gilvifrons یک روز کوتاهتر از O. albidipennis بود۰/۱۶ (۷۶/۰روز در برابر۹/۱۶ ۷۶/۰روز در سطح احتمال کمتر از .۱) دورهصی تخمصریزی S. gilvifrons به طور معنیصدار بیشتر از O. albidipennisبود۱/۴۵ (۲۰/۸در برابر۷/۲۰ ۳۲/۷روز .(میزان تخمصریزی روزانه و کل عمر در کفشدوزک S. gilvifrons به ترتیب ۸۵ و چهار برابر بیشتر از سن شکارگر O. albidipennis بود .بین دو شکارگر از نظر همهصی فراسنجهصهای جدول زندگی اختلافات معنیصدار) در سطح احتمال ( ۱ وجود داشتند .نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm) در S. gilvifrons به طور معنیصدار بیشتر از O. albidipennisبود۱۵۱۴/۰ (۰۰۴۵/۰ در برابر۱۰۱۰/۰ ۰۰۶۵/۰ بر روز .(نرخ مصرف روزانه شکار در افراد ماده و نر S. gilvifrons به ترتیب ۳۱ و ۶۳ بیشتر از افراد ماده و نر O. albidipennis بود .علاوه بر این، نرخ مصرف شکار در طول عمر افراد کامل S. gilvifrons به ترتیب ۷/۲ و ۲/۳ برابر بیشتر از افراد ماده و نر O. albidipennis بود .کفشدوزک S. gilvifrons نسبت به O. albidipennis انرژی بیشتری از غذای هضم شده را به تولیدمثل اختصاص داد) به ترتیب ۸۲ و ۵۵ درصد .(واکنش تابعی همهصی مراحل تغذیهصای کفشدوزک Stethorus gilvifrons و سن شکارگر Orius albidipennis به تخم، پروتونمف و افراد ماده T. urticae تحت شرایط آزمایشگاهی ۲۷C ۱ ،۶۵ ۵ رطوبت نسبی و دورهصی نوری ۱۶ ساعت روشنایی و ۸ ساعت تاریکی ارزیابی شد .نوع واکنش تابعی توسط مدل رگرسیون لجستیک تعیین شد .از مدل راجرز برای برآورد ضریب حمله (a) و زمان دستیابی (Th) استفاده شد .نتایج نشان داد که واکنش تابعی مراحل مختلف دو شکارگر روی تخمصهای کنهصی دولکهصای از نوع سوم و روی پروتونمفصها و افراد ماده این کنه از نوع دوم بودند .کوتاهصترین زمان دستیابی (Th) تمام مراحل هر دو شکارگر، روی تخمصهای کنه و سپس به ترتیب روی پروتونمفصها و افراد مادهصی کنه مشاهده شد .بیشترین و کمترین نرخ حمله (a) کفشدوزک S. gilvifrons به ترتیب توسط افراد نر و لارو سن اول و در سن شکارگر O. albidipennis به ترتیب توسط افراد ماده و پورهصی سن اول آنصها مشاهده شد .حداکثر نرخصهای حمله (T/Th) برایS. gilvifrons ،۵/۱۵۳ ، ۴/۱۱۴ و ۰۷/۷۶ و برایO. albidipennis ،۱/۱۳۴ ، ۹۱ و ۳/۵۵ به ترتیب با تغذیه روی تخم، پروتونمف و افراد ماده کنه دولکهصای برآورد شدند .زمان دستیابی (Th) افراد کامل S. gilvifrons روی هر مرحلهصی رشدی کنهصی دولکهصای کوتاهصتر از زمان دستیابی در افراد کامل سن شکارگر O. albidipennis بود .هر دو شکارگر کارایی مناسب روی همه مراحل رشدی T. urticae نشان دادند .در عین حال کفشدوزک S. gilvifrons به دلیل نرخ مصرف بیشتر، زمان دستیابی کوتاهصتر و نرخ حمله بالاتر موثرتر از سن شکارگر O. albidipennis در شرایط آزمایشگاهی بود .همچنین S. gilvifrons توانست به طور موثرتری بیوماس خورده شده را به بیوماس نتاج تبدیل کند
متن يادداشت
Fauna of Tetranychoid mites in Moghan region (Ardabil province) was studied during 2014-2015. The samples were collected from soil under canopy and also foliage and transferred to laboratory for processing. Mites were removed from plant leaves by a brush (No. 0) under a stereomicroscope and kept in 70 ethanol. Berlese funnel was also used to extract soil specimens. They were cleared in Nesbitt's solution and mounted in Hoyers medium on microscope slides and dried in an oven at 4550 C for two weeks. Totally, 35 species, belonging to 12 genera and 3 families were identified. Among them, two species are new to the world mite fauna and one family, 8 genera and 29 species were new to Ardabil province. According to the results, Tetranychus urticae, Cenopalpus bakeri and Linotetranus astragalusi were most abundant in Tetranychidae, Tenuipalpidae and Linotetranidae families, respectively. The ladybird Stethorus gilvifrons (Mulsant) (Col., Coccinellidae) and the bug Orius albidipennis Reuter (Hem., Anthocoridae) are two important acarophagous predators in Iran. In order to evaluate the potential of these predators in biological control of two spotted spider mite, Tetranychus urticae Koch (Acari: Tetranychidae) and compare their reproductive strategy, we conducted a pairwise life table study accompanied by energetic relations with the prey in laboratory conditions (27 1 C, 65 5 RH and 16L/8D h photoperiod). The pre-adult survival rate was 73 for S. gilvifrons and 44 for O. albidipennis. The developmental time was one day shorter for S. gilvifrons than O. albidipennis (160.76 vs. 16.90.76d; p 0.01). The oviposition period of S. gilvifrons was signifcantly longer than O. albidipennis (45.18.20 vs. 20.7 7.32d). Stethorus gilvifrons laid 85 and fourfold more eggs than O. albidipennis, respectively in daily and life time scales. There were significant differences in all life history parameters between the two predators (p0.01). The intrinsic rate of increase (rm) was significantly higher in S. gilvifrons than O. albidipennis (0.15140.0045 vs. 0.10100.0065 d-1). Daily prey consumption rate of female and male of S. gilvifrons was 31 and 63 more than that of O. albidipennis, respectively. Moreover, life time prey consumption rate of adult S. gilvifrons was 2.7 and 3.2 fold more than O. albidipennis females and males, respectively. Stethorus gilvifrons allocated more energy of the ingested food for reproduction than O. albidipennis (82 and 55 , respectively). Functional responses of all feeding stages of S. gilvifrons and O. albidipennis to the varying densities of eggs, protonymphs and females of T. urticae were evaluated under laboratory conditions (271 C, 655 RH and 16L/8D h photoperiod). Functional response type was determined by a logistic regression model. The Rogers model was used to estimate attack rate (a) and handling time (Th). The results indicated that the functional responses of different stages of two predators were type III on T. urticae eggs and type II on T. urticae protonymphs and females. The shortest handling time (Th) of both predators were observed on eggs followed by protonymphs and females of T. urticae. The highest and the lowest attack rates (a) of S. gilvifrons were observed by male and first instar larvae whereas those of O. albidipennis were by female and first instar nymphs, respectively. The maximum attack rates (T/Th) were 153.5, 114.4 and 76.07 for S. gilvifrons, and 134.1, 91 and 55.3 for O. albidipennis by feeding on egg, protonymph and female T. urticae, respectively. The handling time (Th) of S. gilvifrons adults was shorter than that of O. albidipennis. The results suggested that both predators exhibited suitable efficacy on all stages of T. urticae, however, S. gilvifrons acted more effectively than the other predator in laboratory conditions considering higher consumption rate, shorter handling time and higher attack rate. Stethorus gilvifrons also converted feeding biomass more effectively to progeny biomass
عنوان اصلی به زبان دیگر
عنوان اصلي به زبان ديگر
Species diversity of superfamily Tetranychoidea (Acari: Trombidiformes) in crop fields and orchards of Moghan area and comparing the efficiency of predators; Stethorus gilvifrons Mulsant, ۱۸۵۰ and Orius albidipennis Reuter, ۱۸۸۴ on Tetranychus urticae Koch, ۱۸۳۶ under laboratory conditions
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )