دراین پایانصنامه درصدد آن است تا مکتب پراگماتیسم را از نگاه ریچارد رورتی که شکلی تازه به خود میصگیرد، مورد بررسی قرار دهد .مکتب پراگماتیسم، مکتب تلاقی دو عرصهصی نظر و عمل است .مکتب پراگماتیسم با توجه به این که اثبات مسائل و گزارهصها را صرفا در حد نظریه قابل قبول و درست نمیصداند، از این رو، گزارهصها را وارد عرصه عمل میصکند .از نظر این مکتب هر نظریهصای که در عمل به نفع و سود بشر بینجامد، درست تلقی میصشود و صدق هر گزارهصای از طریق نتایج عملی آن سنجیده میصشود .باید گفت که مکتب پراگماتیسم به دو شاخهصی پراگماتیسم قدیم و پراگماتیسم جدید تقسیم میصشود که پراگماتیسم قدیم با فیلسوفانی چون پیرس، دیوئی و جیمز و با اصول و مبانی نظیر اصالت طبیعت، داروینیسم و ابزارانگاری شناخته میصشود .و از سوی دیگر میصتوان در پراگماتیسم جدید به کسانی چون براندوم، رورتی، پاتنم و با اصول و مبانی خاص نظیر تاریخصگرایی و زبان اشاره نمود .در هر دو نوع پراگماتیسم، غالبا رویکرد طبیعتصگرایانه به چشم میصخورد، اما در کنار یکسری اصول یکسان و مشابهی که بر هر دو نوع پراگماتیسم حاکم است، پراگماتیسم جدید با دو اصل اساسی خود یعنی گرایش به زبان و طرد روش علمی از پراگماتیسم قدیم متمایز میصشود .بنابرین در این پایان نامه، عمده تمرکز ما بر نئوپراگماتیسم رورتی خواهد بود و سعی خواهیم کرد نگرش ویژهصی وی را نسبت به فلسفهصی سنتی مورد تحلیل قرار دهیم .رورتی معرفت صشناسی سنتی، به ویژه فلسفهصی دکارت را نقد میصکند .از نظر رورتی، افلاطون گرایی بزرگصترین اشتباه تاریخ فلسفه است .رورتی درصدد است تا مسائل فلسفی را منحل کند و بدیلی برای آن برگزیند .از نظر رورتی فلسفه میصبایست طرح خودر ا تغییر داده و به مثابهصی سیاست فرهنگی به جامعهصی بشری خدمت کند
متن يادداشت
This thesis considers Rorty's neopragmatism. In pragmatism theoretical proposition and practical actions are joined together. Pragmatism is a philosophical theory that says every proposition which can be useful in human life will be true. In fact, truth of proposition is related to its practical consequences. Pragmatism is divided to old pragmatism and new pragmatism. Old pragmatism is known with philosophers such as James, Peirce and Dewey and its principles are naturalism, instrumentalism and Darwinism. From other hand, new pragmatism is known with Putnam, Brandom and Rorty with special viewpoints such as historism and language. There are some share points between them such as naturalism. But new pragmatism is directed to language and to the rejection of scientific method. At this thesis, our focus is on Rorty's neopragmatism and we try to analysis his viewpoint on traditional philosophy. Rorty criticizes the traditional epistemology, especially the philosophy of Descatres. For Rorty, Platonism is the gross error in west history of philosophy. Rorty comes to dissolve philosophical problem and chooses alternatives for it. For Rorty, philosophy must be change it's plan and as Caltural policy service to human society
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )