مطالعه ی جامعه شناختی میزان پایبندی به اخلاق پژوهش در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز و عوامل مرتبط با آن.
نام نخستين پديدآور
/علی بوداقی
وضعیت نشر و پخش و غیره
نام ناشر، پخش کننده و غيره
: حقوق و علوم اجتماعی
تاریخ نشرو بخش و غیره
، ۱۳۹۵
نام توليد کننده
، راشدی
یادداشتهای مربوط به نشر، بخش و غیره
متن يادداشت
چاپی
یادداشتهای مربوط به پایان نامه ها
جزئيات پايان نامه و نوع درجه آن
دکتری
نظم درجات
جامعه شناسی گرایش اقتصادی و توسعه
زمان اعطا مدرک
۱۳۹۵/۱۰/۲۵
کسي که مدرک را اعطا کرده
تبریز
یادداشتهای مربوط به خلاصه یا چکیده
متن يادداشت
در عصر حاضر با گذار از دانشگاه های نسل اول) آموزش محور (به دانشگاه های نسل دوم) پژوهش محور (و نسل سوم) دانشگاه کارآفرین (که بر مفاهیمی چون آموزش، پژوهش و مشارکت در توسعه ی اقتصادی از طریق ارتباط با صنعت و تجاری سازی پژوهش های دانشگاهی تاکید دارند پایبندی به اخلاق پژوهش و ارتقای آن در نظام دانشگاهی اهمیتی دو چندان یافته است با این تاکید که مفهوم یاد شده با مصادیقی چون احترام به حقوق آزمودنی ها، تعهد به صداقت، بی غرضی عاطفی، مسئولیت پذیری حرفه ای، مسئولیت پذیری اجتماعی، مشروعیت و التزام به دقت در بین کنشگران دانشگاهی، تضمین کننده ی صداقت، شرافت دانشگاهی و مهم تر از همه روابط مبتنی بر اعتماد بین نهاد علم و جامعه بوده و توجه خیل کثیری از اندیشمندان را به خود جلب کرده است .بنابراین، هدف اصلی پژوهش حاضر مطالعه ی جامعه شناختی میزان پایبندی دانشجویان تحصیلات تکمیلی به اخلاق پژوهش و عوامل مرتبط با آن می باشد که تلاش شده با الهام از تئوری های هاگستروم، زیئونتس، پارسونز، بوردیو، مرتن، لاتور، گیدنز و ...، پشتوانه ی تجربی و یافته های بخش کیفی تحقیق، سازه های در دسترس بودن منابع اینترنتی، ساختار سازمانی دانشگاه، خودکارآمدی پژوهشی، نظارت اجتماعی، آنومی، نگرش ابزاری به پژوهش، فشار اجتماعی ادراک شده، برخورداری از رفاه مادی به عنوان بسترهای زمینه ساز پایبندی به اخلاق پژوهش مورد بررسی قرار گیرند .روش تحقیق ترکیبی)کیفی- کمی (از نوع متوالی- تغییرپذیر و ابزار اندازه گیری به ترتیب مصاحبه و پرسش نامه بسته پاسخ بوده و جامعه آماری این تحقیق شامل دو گروه می باشد .در بخش کیفی، مشارکت کنندگان این پژوهش، دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز بوده اند .در این بخش، از روش نمونه گیری هدفمند و از استراتژی موردهای بحرانی استفاده گردید .داده های فاز کیفی رساله ی حاضر نیز با استفاده از تکنیک مصاحبه با تعیین وقت قبلی و با تاکید بر محرمانه بودن اطلاعات فردی دانشجویان گردآوری شده است .جامعه ی آماری فاز کمی تحقیق نیز، دربرگیرنده ی کلیه ی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تبریز در سال تحصیلی۹۳ - ۹۴به تعداد ۶۶۱۵ نفر می باشد که از این تعداد، ۷۲۹ نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوه ی نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند .روش آماری مورد استفاده در بخش کمی شامل آزمون تحلیل واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t، تحلیل عاملی تاییدی و اکتشافی) با استفاده از نرم افزارهایspss, Amos Ghraphics) ، رگرسیون چندمتغیره و تحلیل مسیر بوده و برای محاسبه ضرایب مسیر از برآوردهای لیزرل (LISREL)استفاده گردید .در فاز کیفی تحقیق نیز به منظور تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مقایسه ای مداوم و رویه های نظاممند استراس و کوربین استفاده به عمل آمد .در مجموع، یافته های پژوهش حاکی از آن است که .۱ دوکساسروری در بی هنجاری علمی مشوق عدم پایبندی به اخلاق پژوهش می باشد .۲ .میزان پایبندی به اخلاق پژوهش بالاتر از مقدار متوسط (۸۹/۶۳درصد (و در محدوده ی تاحدی زیاد می باشد که بیشترین میانگین درصدی مربوط به بعد احترام به حقوق اخلاقی آزمودنی ها و کمترین میانگین درصدی نیز به بعد مسئولیت پذیری اجتماعی تعلق دارد ..۳بر اساس نتایج تحلیل مسیر به ترتیب، اثرات مستقیم سازه های آنومی، نظارت اجتماعی، سرمایه ی اجتماعی، فرآیند جامعه پذیری دانشگاهی، معنویت دانشگاهی و دوکساسروری) عادی شدن (بی هنجاری علمی معنی دار بوده است .۴ نتایج تطبیق اثرات غیرمستقیم سازه های وارد شده بر مدل حاکی از آن است که سازه ی نظارت اجتماعی به واسطه ی متغیرهای ساختار سازمانی دانشگاه، سرمایه ی اجتماعی، فرآیند جامعه پذیری دانشگاهی، فشار اجتماعی ادراک شده، معنویت سازمانی،خودکارآمدی پژوهشی، نگرش ابزاری به پژوهش و دوکساسروری در بی هنجاری علمی دارای بیشترین ضریب تاثیر غیرمستقیم (۲۸/۰ درصد (بر مسئله ی تحقیق بوده است .۵ .طبق یافته های تحلیل مسیر، به ترتیب اثرات کل متغیرهای نظارت اجتماعی(۵۲/۰)، سرمایه ی اجتماعی(۳۴/۰)، ساختار سازمانی دانشگاه(۲۴/۰)، معنویت دانشگاهی(۲۴/۰)، دوکساسروی) عادی شدن (بی هنجاری علمی)- (۲۲/۰، فرآیند جامعه پذیری دانشگاهی(۱۷/۰) ، برخورداری از رفاه مادی (۱۷/۰)معنی دار بوده و متغیرهای یاد شده توانسته اند، ۵۲ درصد تغییرات متغیر پایبندی به اخلاق پژوهش را تبیین نمایند .۶ .مقایسه ی یافته های کمی و کیفی تحقیق حاکی از آن است که نظریه ی جوهری دوکساسروری) عادی شدن (بی هنجاری علمی که از متن مصاحبه ها در فاز کیفی مکشوف گردید با یافته های کمی تحقیق خصوصا معنی داری رابطه ی بین عادی شدن بی هنجاری علمی و پایبندی به اخلاق پژوهش همگرا بوده است .۷ .در مجموع، تلفیق و ترکیب یافته های کمی و کیفی تحقیق نشان می دهد که پایبندی به اخلاق پژوهش بیشتر متاثر از عواملی چون نظارت اجتماعی، معنویت دانشگاهی و دوکساسروری) عادی شدن (بی هنجاری علمی است
متن يادداشت
In the present era, the transition from first generation (education-based) universities to the second generation (research based) universities and third generation (Entrepreneur universities), that focus on concepts such as education, research and participation in economic development through having relationship with industrial and commercial building academic research has doubled the importance of adherence to research ethics and its promotion in university system. The concept referred with instances such as respect to the subjects rights, commitment to honesty, professional responsibility, social responsibility, Legality, commitment to carefulness among the academic actors, ensuring the integrity, academic integrity and most importantly, all relationships based on trust between institutions of science and society. It has attracted the attention of many scholars. Main objective of this study is sociological study of adherence to Research Ethics Among Post Graduate Students of University of Tabriz and its Related Factors. Using the theories of Hagstrom, Zionts, Parsons, Bourdieu, Merton, Latour, Giddens and others, the empirical background and qualitative research findings, we attempted to examine constructions such as the Internet Facilities, organizational structure, Social Control, Anomie, perceived social pressure and the Enjoyment of Material welfare as substrates underlying examined adherence to research ethics. The method of research was mix method (quantitative-qualitative) and it was a sequential and exploratory research. Measurment tools were interview and questionnaire, respectively. The statistical population of this study consisted of two groups. In the qualitative part, the participants were graduate students of Tabriz University. In this section, we used a purposive sampling method and the critical cases strategy. The qualitative data were collected using interview techniques through making an appointment and emphasis on the information confidentiality of students. The statistical population of quantitative research phase involved all graduate students of Tabriz University in the academic year of 94-93 that were 6615 students, of which 729 people were selected as the sample by Cochran formula and stratified random sampling method. The statistical methods used in the quantitative section is one-way ANOVA test, Pearson correlation coefficient test, t test, confirmatory factor analysis and exploration (using the software spss, Amos Ghraphics), regression and path analysis and path coefficients was used for Lisrel estimation. In the qualitative phase, to analyze the qualitative data, continuous analysis and systematic procedures of Strauss and Corbin were used. Overall, the results show that 1. Docxa cracy in Scientific anomie lead to lack of adherence to research ethics. 2. The adherence to research ethics is higher than average (63/89 ) .The highest average belongs to respect for the rights of subjects and the lowest average belongs to social responsibility 3. based on path analysis results, constructions such as anomie, social control, social capital, academic socialization process, academic spirituality and Doxa cracy in scientific anomie were significant in academic anomie 4.Results matching the indirect effects of variables entered into the model suggests that the social control construction had the highest indirect effect (28 ) on adherence to research ethics through the variables of organizational structure, social capital, academic socialization process, social pressure perceived, organizational spirituality, research self- efficacy, instrumental attitude to research and Doxa cracy in scientific anomie. According to path analysis results, overall, impacts of social control (52.0), social capital (34.0), organizational structure (24.0), academic spirituality (24.0), Doxa cacy in scientific anomie (-0.22), Academic socialization process (17.0), the enjoyment of material welfare (17.0) are significant and these variables could explain 52 of variations. Comparing the quantitative and qualitative research findings suggests that the Doxa cracy theory in scientific anomie, which was discovered through the interview texts in qualitative phase, was in harmony with the results of quantitative research, especially the relationship between Doxa cracy in scientific anomie and adherence to research ethics 7. On the whole, mixing the quantitative and quaitative findings of study show that adherence to research ethics was mainly effected by structural factors such as social control, academic spirituality and Doxa cracy in scientific anomie
نام شخص به منزله سر شناسه - (مسئولیت معنوی درجه اول )